بسم الله الرحمن الرحیم
کپی برداری با ذکر نام نویسنده و پرتال جامع پژوهش حوزه بلامانع است
نویسنده: پرتال جامع پژوهش حوزه
مقدمه
ادبیات عرب خداوند که آدمی را خلق کرد، بیان را نیز به او
آموخت و لذا این نعمت الهی همزاد آدمی است، پس قواعد سخن گفتن نیز، پیشینهای
به بلندای تاریخ تفکر و تعلم بشر دارد. هر چند که تدوین قوانین و خواص یک زبان بسی
متأخرتر است و به زمانی مربوط میشود که او به جمع آوری علوم و کتابت روی آورده
است.
قرآن به
عربینازل شده است و روایات ائمه نیز به عربی است، و در واقع زبان دین اسلام عربی
است، و لذا در این نوشتار کوتاه، نگرشی اجمال خواهیم داشت بر تاریخچه و تعالیم
علوم ادبی عرب.
این که
علوم در ادبیات عرب چند دستهاند؟ خود محل بحث و مناقشه است ولی مشهورترین قول، این علوم را به
دوازده علم تقسیم میکند که عبارتند از: نحو، صرف، عروض، قافیه، لغت، قرض، انشاء،
خط، بیان، معانی، محاضرات و اشتقاق. همین تقسیمبندی از زمخشری نیز نقل شده است،علم دیگری به نام بدیع وجود
دارد که برخی آن را علمی مستقل دانسته و برخی دیگر آن را ذیل علم معانی و بیان
قرار دادهاند. این نکته نیز قابل ذکراست که چهار علم قرض الشعراء، خط، انشاء و
محاضرات یا همان تاریخ، فروع در میانند و هشت علم دیگر علوم اصلی ادبی محسوب میشوند.
زبان
عربی گذشته از پیوند هزارو چند ساله اش با زبان فارسی ، زبان دین اسلام است و لذا
برای بررسی آن حتما لازم است که ادبیات عرب و تاریخ ادبیات عرب بررسی شود . تا
دوره های ادبی از جاهلیت تا عصر ما و آثار هر عصر و نیز عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی
موثر در آن ، کاملا روشن شود و تمام خطوط و جزئیات شخصیت روانی و اجتماعی و هنری
ادبا به وضوح تصویر شود.عربها واژه ادب رادرمعانی مختلفی به کار می برند ، در زمان
جاهلیت به معنی دعوت به طعام مهمانی ( مأدوبه ) بود. و در جاهلیت و اسلام به خلق
کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار می رفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات
پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه علوم و
فنون را از فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را
از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار می آید در بر می
گرفت. در قرن دوازدهم ، لفظ ادب در شعر و نثر و آنچه به آن دو مربوط است چون نحو و
علوم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی استعمال شد. ادب عربی به دو قسم تقسیم می شود:
ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و
دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب . فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمت می باشند: فنون
ادبی شعری و فنون ادبی نثری . فنون ادبی شعری عبارتند از شعر قصصی یا حماسی ، شعر
غنائی ، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی . ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است.
زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گرایش داشت و از این رو تخیلش
بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم
رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه
ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی می
باشد خالی نیست. اما فنون ادبی نثری عبارتند از تاریخ و خطابه و قصه و تعلیم و
رسائل . ادب قدیم عربی از داستانهای طولانی نیز خالی است. عرب نثر را به دو گونه
می نوشت:نثر مرسل و نثر مسجع. در میان اعراب شعر بیش از نثر عرصه بروز یافت و از
سجع آغاز شد و به ارجوزه ها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت. دوره های ادب
عربی نیز در سه نهضت منحصر می شود: نهضت جاهلی و اموی ، نهضت عباسی ، نهضت
جدید.بنابر این این دوره ها از عصر جاهلیت شروع می شوند و تا ظهور اسلام و بعد از
آن حمله مغول و تأثیر آن بر ادب عربی کشیده می شوند. بر اساس موشکافیهای تاریخی و
ادبی و مطالعه تطبیقی زبان شناسانه باید به اصالت شعر جاهلی نظر داد.
و شعر عربی پس از آن دچار تحول و دگرگونی گردید و
شاعران معروفی چون امرئ القیس و زهیر و اعشی و ... پیدا شدند و هرکدام سبک و بینش
خاصی داشتند و تصویر خاصی در شعر خویش نمایان کردند. باآمدن اسلام ادب و زبان عربی
نیز از قرآن و اسلام تاثیر پذیرفت و ارزش و اهمیت یافت که از صورت یک زبان قومی و
محلی در گوشه ای محجور از دنیا به موقعیت یک زبان مهم جهانی نایل گردید و با
مشارکت موثر همه مسلمین به ویژه ایرانیان
گسترش و دامنه ای کم نظیر یافت و آثار بیشماری در موضوعات گوناگون به عربی
نوشته شد.