سخنان مقام معظم رهبری در باب موسیقی
هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی
آنان که در امر نوازندگی یا خوانندگی فعال بودند اظهار داشتند که بنا بر فطرت و ذوقی سلیم، نظم منطقی را در کار معمول میداشته، و قواعد را رعایت میکردهاند. هفت دستگاه اصلی موسیقی و دستگاههای فرعی آن، که تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیست، بلکه در همه آهنگهای جهان وجود دارد، به گونهای تکوین یافته که هر صدایی شما دربیاورید، در یکی از آن دستگاهها هست.
بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است؛ که مظهر فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسانها، و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسانها ساخته شده است. پس میبینید که پایه، پایه الهی است. اولین نتیجهای که میشود گرفت آن است که ما این هنر را، در راه خدا مصرف کنیم.
از اهداف پیام حوزه معرفی مدارس و حوزه های علمیه شهرستانها به منظور آشنایی خوانندگان محترم با آنهاست .
سؤالاتی را برای مسؤول محترم حوزه علمیه قزوین حجة الاسلام والمسلمین باریک بین ارسال کرده بودیم . آنچه در ادامه می آید تلخیص نوشتاری است که توسط دو تن از فضلای آن شهرستان تحت اشراف مسؤول محترم آن حوزه تهیه شده است .
حوزه علمیه قزوین در کنار دیگر مراکز علمی حوزوی بلاد اسلامی همواره «ذریة بعضها من بعض » پاسدار حریم «ثقلین » بوده در فراگیری و نشر معارف حقه از سابقه ای درخشان و افتخارآمیز برخوردار است .
قزوین از سده های اول و دوم هجری از شهرهای مهم کشور پهناور اسلامی، بوده است و در لسان راویان «حدیث » مکرر از «قزوین » سخن به میان آمده است . (1)
ابنیه تاریخی و آثار بجای مانده، حاکی از قدمت اعتقادی فرهنگی این خطه است و کتب، اسناد و منقولات، این قدمت را تا اواخر قرن سوم می نمایانند .
نتیجه این پیشینه درخشان بوده است که امروزه حضور مردم را در صحنه های مختلف، در حمایت از اسلام شاهد هستیم .
خبرگزاری فرانسه در گزارشی به قلم «کریل جولیان» مینویسد: زنان ایرانی با وجود قانون حجاب در این کشور پول زیادی را صرف آراستن و آرایش صورت خود میکنند.
این گزارش میافزاید: به مرور زمان آرایش کردن برای زنان ایرانی همهگیرتر میشود و با وجودی که ساختار حکومت ایران، جمهوری اسلامی است، اما زنان ایرانی در زمینه آرایش کردن حتی از بسیاری از کشورهای لیبرال غربی هم جلوترند.
این گزارش مینویسد: زنان ایران 38 میلیون نفر از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و ایران هماکنون در منطقه خاورمیانه پس از عربستان در جایگاه دوم و در جهان در جایگاه هفتم مصرف مواد و لوازم آرایشی قرار دارد.
دکتر علی شریعتی در خاطره ای عنوان می کند: در درس "اسلام شناسی " - حسینیه ارشاد- نقل کردم که:
در سال ١٣٣٨ ، انجمن دانشجویان ایرانی فرانسه - که آن ایام دست ِ دستهایی بود! - جلسهای داشت با حضور آقای "جهانگیر تفضلی" ، و آقای رزم آرا سخنرانی میفرمود و تعبیراتی از این قبیل که : « من هر وقت در ایران، از جلو مسجدی میگذشتم و صدای واعظی را میشنیدم ... حالم به هم میخورد، عوقم میگرفت ! من این مذهب را دوست ندارم، متنفرم. این آخوندها عامل بدبختی مملکت و پایگاه استعمار بوده اند ...».
من برخاستم و هر چه جزّ و پَر زدم ، اجازه حرف زدن ندادند. نوبت گرفتم، نوبتم نمی شد. تا با داد و قال خودم را بر جلسه تحمیل کردم و گفتم: من از این آقای ... تعجب میکنم . امروز، به دورترین قبیله آفریقایی هم اگر سر بزنید، این اصل بدیهی اخلاق و تمدن را آموختهاند که به عقیده دیگران ظاهراً احترام بگذارند. شما تا چه حد "اَمپر مآبل" هستید که سالها در مرکز تمدن و آزادی عقیده و احترام به عقاید دیگران زندگی میکرده اید و هنوز نم رطوبتی از مدنیت به درزتان نرفته است؟ شما که از همه دعوت کرده اید، احتمال می دهید که کسانی چون من، هنوز خیلی روشنفکر نشده باشند که بتوانند فرمایشهای شما را تحمل کنند، چگونه بدون رعایت حرمت عقیده امثال من، اینچنین هتاکی و اهانت می کنید؟ ثانیا ً، آقا جان! مذهب که کلوچه قندی نیست که با ادا و اطوار ِ خاص ِ زنان آبستنی که ویار کرده اند و برای شوهرانشان ناز می کنند بگویید: من مذهب را اصلا ً دوست ندارم! ثالثا ً گفتید آخوندها پایگاه استعمار بوده اند. این یک مسئله ذوقی نیست که بگویید من آخوند دوست دارم، من آخوند دوست ندارم؛ این یک مسئله عینی و تاریخی است. باید سند نشان دهید و مدرک.
تا آنجا که من می دانم ، زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضا گذاشته اند، همگی از میان ما تحصیلکرده های دکتر و مهندس و لیسانسیه بوده اند و همین ما از فرنگ برگشتهها. یک آخوند، یک از نجف برگشته اگر امضایش بود، من هم مثل شما اعلام می کنم که: آخوند دوست ندارم!
از آن طرف، پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی، چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن می بینیم. از سید جمال بگیر و میرزا حسن شیرازی و بشمار تا مشروطه و نهضت اخیر [ ملی شدن نفت ] ...
عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: گاهی از تریبون مجلس ششم مسائلی مطرح میشد که رادیو اسرائیل نمیتوانست مانند آن را بیان کند.
به گزارش فارس، محسن اسماعیلی عضو حقوقدان شورای نگهبان در برنامه «شناسنامه» این هفته در ابتدای برنامه در مورد حضورش در شورای نگهبان گفت: روزی که وارد شورای نگهبان شدم حتی یک موی سفید هم نداشتم. من دوره دکتری را در سال 78 تمام کرده و وارد هیات علمی دانشگاه شده بودم و چهره چندان ناشناخته ای هم نبودم. در همان ایام آیت الله شاهرودی مرا به عنوان معاون پارلمانی قوه قضاییه منصوب کردند.
وی افزود: وقتی رفتم تا ببینم باید چه کاری انجام دهیم متوجه شدم نیامده باید بروم و ایشان فرمودند نظر ما تغییر کرده و می خواهیم شما را به عنوان عضو حقوق دان شورای نگهبان معرفی کنیم! هیچ وقت به ذهنم نمی رسید که بخواهم عضو شورای نگهبان باشم چون همه اعضای شورا سن بالایی داشتند و من در آن روزها 36 ساله و جوان بودم. آقای شاهرودی معتقد بودند باید نوعی جوانگرایی در شورای نگهبان اتفاق بیفتد و از اینجا آغاز کردند.
من متولد ۱۳۳۳ قمری هستم. پدرم ۲۹ یا ۳۰ ساله بود که به فکر افتاد برای ادامه تحصیل به قم برود. در آن زمان من تقریباً ۹ ساله بودم. پدر و مادرم به قم رفتند و پنج سال در آنجا ماندگار شدند، اما من نزد مادر بزرگم ماندم. در واقع من از اول نزد مادر بزرگم مانده بودم و با اوزندگی می کردم. من فرزند اول پدر و مادرم بودم. خلاصه تا کلاس هشتم درس خوانده بودم که صحبت ازدواج مطرح شد.