پرورش معنوی و کرامات انسانی در پرتو جهاد اقتصادی
چکیده
معنا ومفهوم در پرورش معنوی و کرامات انسان در پرتو جهاد اقتصادی، مفاهیم ارزشمند و چند جانبه ای همراه دارد. که این منشور به صورت همه جانبه مشتمل بر مباحث اولیه تعریف اقتصاد، اقتصاد غرب مقایسه اقتصاد غربی و اقتصاد اسلامی و اقتصاد صحیح، درج تعالیم صحیح برای رسیدن به پله های اقتصاد در پرتو جهاد اقتصادی می باشد این به گونه ای است که اخلاق و شرح اخلاق علوی که سیره انبیا و اولیا جهت پیشرفت می باشد به گونه ای خاص و به همراه گیرایی ویژه در جنبه های علمی و عملی، به نتیجه می رسد که در این مجموعه با یاری رساندن از فرامین اهل بیت عصمت و طهارت، مقالات استاد شهید مطهری و برخی اندیشمندان بزرگوار در عرصه فرهنگ سازی جهاد اقتصادی در جای خود استفاده شده است. این مجموعه حاصل مطالعه ناقابل حقیر در جنبه های مختلف ارزیابی از این تحقیق عمیق می باشد که تحفه ای است ناچیز از اقیانوس بی کران تعریف که برداشت بزرگان علم معرفت و اخلاق درپرتو مباحث اقتصادی است
کلید واژه
جهاد – اقتصاد – احتیاجات مادی – تولید – تعالی – اسلام – ارزش - معرفت
مقدمه
- پرورش معنوی و کرامات انسانی در پرتو جهاد اقتصادی
هر سازمان و مجموعه ای را میتوان به عنوان سیستمی در نظر گرفت که تمام اجزاء و عناصر آن در ارتباط متقابل و تنگاتنگ با یکدیگر فعالیت می کنند . هنگامی که جزیی از این سیستم مختل می گردد ، در کار سایر اجزاء نیز اختلال ایجاد می شود ، آنچه که میتواند سیستم را در حالت ثبات و تعادل نگه دارد و هنگام بروز مشکل ، آن را به موقع شناسایی کرد . و در جهت رفع آن تلاش نماید ، عنصر مدیریت در اقتصاد و به تبع آن ، پرورش معنوی و کرامت انسانی که بواسطه آن می توان با رشد و تعالی بشر تسمیع کننده سیاست اقتصادی ، و حرکت آن سمت و سوی نهضتی جهادی به افقهای والای اقتصادی پویا رهنمون گردد.
در واقع عنصر مدیریت زمینه و شرایط لازم را برای پیوند دو مقوله منفک نشده از یکدیگر ، پرورش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی ، ایجاد مینماید و برای فعالیت کلیه اجزا و عناصر سیستم فراهم می سازد و با هدایت و نظارت دائم سیستم را در مقابل آسیبهای احتمالی محافظت می نماید ، بنابراین ابتدا باید به دوام و بقای این اندیشه پافشاری نمود . که بقا و دوام هر سیستم در وهله اول در گرو مدیریت و نحوه اداره کردن آنهاست ، در هر سیستمی مدیران نقش راهبران و هدایت کنندگان را ایفا می نمایند .
در سازمانهای آموزشی بویژه مدارس ، نقش و فعالیت مدیران از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است . زیرا کار آنها در ارتباط مستقیم با انسانهاست و کار با انسانها ، بالاخص انسان در جامعه در حال ترقی با معیارها و ارزشهای انسانی با در نظر داشتن هویت جهادی نمودن اقتصاد ، همیشه پیچیدگی های خاص خود را دارد ، و برای آنکه بتوان مجموعه ای از انسانها را درون یک سازمان بشکل صحیح هدایت و رهبری نمود ، لازم است با مدیریت و علم آن آشنایی داشت .
علم اقصاد و تفکرات جهادی در این خصوص میطلبد تا شناخت زبان مدیریتی راهبردی در آن نقش چشم گیر و خلاقانه داشته باشد تا بتوان با اتکا بر آن شکل سیستماتیک آن را با برنامه ریزی مدون و تجربیات با ارزش به گسترش و فرانگری در همین خصوص کمک شایانی می نماید . این یعنی شناخت زبان اقتصاد جهادی ویا جهاد اقتصادی و ترکیب این دو اصل ، مبانی و اصول سایر مباحثی است که در اداره یک مجموعه مطرح است .
کسانی که در این زمینه کار میکنند میکوشند تا معیارهایی برای نحوه صحیح اداره امور جامعه و همچنین معیارهای اخلاقی و تخصصی برای مدیر بیابند .
هداف از انجام این کار تحقیق ، آگاهی دادن بینش مدیریتی از دیدگاه قرآن و آئینهای صحیح اسلامی به خود و افراد جامعه برای تعالی و حرکت به سمت موج بزرگ تعالی طلبی ، رشد خواهی و کرامت جویی در عرصه های جهادی اقتصادیست ، چراکه تنها در چارچوب این مهم میتوان بر همه مشکلات ریز و درشت غلبه نمود و فائق آمد .
اکنون نیز به بررسی ویژگی های مقوله پرورش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی میپردازیم تا با بهرمندی از کتاب بزرگ زندگی قرآن توسل جسته و با توکل بر پروردگار هستی بخش در جهشی حیاتی ، حرکت جامع مقوله مطرح شده را مبدل به یک اصل راهبردی و چشم گیر هدایت مینماییم.
ابتدا لازم است تعریف درستی از اقتصاد داشته باشیم تا بتوان پس از شناختی درست از اقتصاد ، پژوهشی صحیح و گاهی ارزشمند در جهت موضوعیت کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی داشته باشیم .
(تعریف اقتصاد و مفاهیم اقتصادی)
اقتصاد چیست ؟
آدمی برای بقاء و حیات خود ، احتیاج دارد به چیزهایی از قبیل غذا و لباس و مسکن که «وسایل معاش» نامیده می شود . انسان بغیر از این امور نیز احتیاج دارد ، از قبیل احتیاجات خانوادگی ، یعنی زن و فرزند ، احتیاجات فرهنگی ، احتیاجات معنوی و دینی، احتیاجات سیاسی ، یعنی حکومت و آنچه مربئط به شئون حکومت است و احتیاجات اجتماعی از قبیل قضاوت (به نظر میرسد در تعریف امور اقتصادی و تمیّز آنها از غیر آنها کافی نیست که گفته شود ) «احتیاجات مادی در تقابل احتیاجات معنوی» زیرا گذشته از اینکه تعیین مرز میان مادی و معنوی خالی از اشکال نیست ، احتیاجات جنسی که زناشویی مادیست و نه اقتصادی ، ظاهرا امور اقتصادی . ظاهرا امور اقتصادی اموری است که رابط بشر با آنها رابطه مالکیت است واجماع به او اجازه مبادله میدهد ، تنها مالیکت به معنی اختصاص و استفاده حداکثر منفعت هم کافی نیست در تعریف ، زیرا مالکیت زن و مالکیت مقام گاهی به این حد میرسد ، ولی نمی توان آن را جزء مسائل اقتصادی بشمار آورد ، همچنان که صرف تاثیر پول ولو به طور مستقیم نیز کافی نیست . در میان احتیاجات انسان اولی ترین آنها ، احتیاجات اقتصادیست ، یعنی اموری که انسان در حیات و بقای شخصی خود به آنها نیازمند است و برون آنها قادر به ادامه حیات نیست .
اگر فرض کنیم زمانی بوده است که انسان تنها زندگی می کرده است ، یعنی هیچگونه اشتراک مساعی میان افراد نبوده است (نه اینکه حتی گلّه وار نیز زندگی نمیکرده است) ، هرکس خودش شخصا مایحتاج زندگی خود را تهیه می کرد . و به مصرف میرسانیده است ، در آن زمان اقتصاد موضوع نداشته است . همان طوری که یک گلّه آهو با هم چرا می کنند ولی هیچ گونه روابطی که بتوان نام آنها را روابط اجتماعی یا اقتصاد نهاد در میان آنها وجود ندارد . ولی از آن زمان که اشتراک مساعی و تقسیم کار و وظایف در میان افراد بوجود آمده است ، ولو در ساده ترین شکلهایش ، یعنی در حوزه خانوادگی که رئیس خانواده ، مدیریت این اجتماع کوچک را بعهده داشته است . خواه ناخواه روابط اجتماعی و مناسبتهای اجتماعی میان افراد برقرار شده و قهرا پای تقسیم وسائل معاش نیز به میان آمده است ، یعنی میان افراد روابط ساده اقتصادی نیز برقرار شده است ، خواه آنکه وسائل معاش را به کار ایجاد کرده باشند ، یعنی «تولید» صورت گرفته باشد ، و یا صرفا به صورت آمادهای از طبیعت حیات کرده باشند ، مثل اینکه ماهی را از آب و میوه را از درخت گرفته بانشند و خواه آنکه تقسیم مایحتاج به صورت متساوی صورت گرفته باشند یا متفاوت یعنی آن که قویتر و کارآمد بوده و سهم و نصیب بیشتری داشته است، پس روابط اقتصادی هنگامی وجود پیدا می کند که میان افراد ، روابط اجتماعی برقرار گردد ، به این روبط اجتماعی را میتوان شروع حرکت به سمت تعالی و کرامت والای انسانی به حساب آورد . که می توان با تعالیم صحیح و درست که ذیلا پیش میرویم در حرکت به آن سمت پیشرو باشیم .
(نظری به نگاه اقتصادی اسلام اثر استاد مرتضی مطهری)
تولید :
انسان با اکثر حیوانات این تفاوت را دارد که غالب حیوانات معاش خود را از طبیعت به صورت آماده ای دریافت می کند و خود قادر به تولید آنها نیستند یعنی لزومی ندارد که مقداری کار روی مواد طبیعی انجام دهند تا آماده گردد ، و هم قادر به انجام چنین کارآیی نیستند. ولی انسان از طرفی ملزم است به اینکه غالب وسائل معاش خود را با کار آماده کند وهم استعداد چنین کارهایی در او هست . بلکه میتوان گفت در متن خلقت بین این احتیاجات واین قدرت ، ارتباط برقرار است .
البته بعضی حیوانات نیز هستند که وسائل معاش خود را با کار آماده می کنند و مولد بشمار می آیند ، مانند زنبور عسل و بعضی مورچگان که هم زراعت دارند و هم دامداران و چون تولید نیز معمولا انفرادی نیست ، اشتراکی که تعاونی است ، قهرا روابط و مقررات خاصی را ایجاب می کند. پس روابط اقتصادی که قانونی به روابطی که در باب تقسیم و توزیع و مصرف مسائل معاش ضرورت پیدا میکند منحصر نیست ، یک سلسله روابط نیز خواه و ناخواه میان افراد برقرار می شود ، مانند رابطه مزدبگیری و فروش کار و مزارعه و غیره ، پس روابط اقتصادی از طرفی بواسطه تولید واز طرفی به واسطه تقسیم وتوزیع ثروت برقرار می گردد. یعنی چون ثروت غالبا در اول باید تولید و سپس تقسیم و توزیع شده و همسربه آن احتیاج دارند وافر و رایگان نیست ،قهرا روابط تولیدی مربوط است به ارزش کار و ارزش کار اختصاص ندارد به کارهایی که در تولید انجام میگیرد، کارهای غیر تولیدی یعنی کارهای فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی نیز ارزش دارد . در آنجا نیز روابط خاص اقتصادی به میان می آید ، بلکه ارزش کار ، ارزش کار اقتصادی نیست . یعنی اینطور نیست که منحصرا ملاک ارزش وکار حاجت اقتصادی باشد . ملاک ارزش کار همسر احتیاجات طبیعی و فطریست . اقتصاد یکی از احتیاجات طبیعی و فطریست . که در این غالب تعالی بخشیدن به مسیر ها و انعکاس آن در انسان خواهان تعالی بسیار موج میزند .
اقتصاد سالم :
یکی از اصول اولی اقتصاد سالم حیات قابلیت رشد و نمو ثروت است ، همانطور که از شرایط اولیه یک اجتماع سالم ، اقتصاد سالم است . اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیر قائم به غیره جامعه باید بنیه اقتصادی سالمی داشته باشد ، قبلا به کم خونی اقتصادی نباشد و گر نه مانند یک بیمار کم خون و یا مریضی که دستگاه قلب و جهانی و دموّیه اش خراب است ، همیشه مریض خواهد بود ، گمان نمی رود هیچ عالم وبلکه عاقلی منکر لزوم و ضرورت اقتصاد سالم باشد ، از منظر اسلام هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیر قابل تامین است.
اسلام می خواهد که غیر مسلمان در مسلمان تسلط نداشته باشد ، این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به غیر مسلمان دراز نباشد . و الا نیازمندی و لازم است با اسارت و بردگی ولو آنکه اسم بردگی در کار نباشد . هر ملتی که از لحاظ اقتصادی دستش به طرف ملت دیگری دراز باشد ، اسیر و برده اوست که اعتباری به تعارفهای دیپلماسی نیست بقول نهرو :
ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باش.
مولای متقیان علی علیه السلام می فرماید :
اِحتَج اِلَی مَن شِئتَ تَکُن اَسیرَهُ ، اِستَغنِ عَمَّن شِئتَ تَکُن نَظیرَهُ ، اَحسِن اِلَی مَن شِئتَ تَکُن اَمیرَهُ . (غرور الحکم چاپ دانشگاه تهران ، ج 1)
اگر ملتی کمک خواست و ملت دیگری کمک داد .خواه ، ناخواه اولی برده و دومی آقاست ، چقدر جهالت و حماقت است که آدمی ارزش سلامت بنیه اقتصادی را در نیابد و نفهمد اقتصاد مستقل ، از شرایط حیات ملی است .
مطلب دیگر اینکه اسلام همواره روش وسط و معتدل را پیش می گیرد و این جهت ناشی از جنبه همه جانبه بودن اسلام است ، دو روش افراطی و تفریطی به چشم میخورد . یکی اساسا ارزش سلامت بنیه اقتصادی را درک نمی کند و طرفدار فقر است وتصور میکند. همینطور که فقر برای فرد عیب نیست ، برای جامعه هم عیب نیست . اولا برای فرد هم به یک معنی عیب است که امر هم برای فرد عیب نباشد برای اجتماع عیب است . و دیگری که بارزش اقتصاد پی برده است دیگر همه چیز را فراموش میکند و معتقد است ، منبع در آمد تمایلات بشر است ، و هر چیزی که تقاضایش وجود داشت و میل به خرید آن در مردم بود و پول درآور بوده باید عرضه داشت ، تقاضا علت تامه جواز عرضه است ولو اینکه عرضه مواد مهلک یا ضعف جامعه باشد .
جامعه ای بیماری بادبادک و اسباب بازی و لوازم تجملی دارد ، مانند مریضی که اشتهای چیزی دارد که برایش مضر است . جامعه ای بیمار اتومبیل دارد ، مانند بیمار مستسقی یا طفل مبتلا به قی که اسهال که تقاضای آب دارد و صاحب آن فقط بدلیل اینکه در مقابل این آب پول داده میشود ، مرتب آب میدهد که جیب خود را از پول پر میکند ، بالاتر اینکه تقاضای کاذب بوجود میاورد ، هروئین میسازد و راه درآمد هنگفت بوجود میاورد که مرتب هروئینی میسازد ، به دلال می گوید از هر ده نفر مبتلا به اندازه یک نفر متعلق به شخص خودت از هر چه فروش کردی ده یک مال خودت ، ولی اسلام مکاسب محرمه دارد ، قبل از هر مسئله ای در مکاسب ، مکاسب محرمه را عنوان می کند ، فروختن بت و صلیب را حتی به غیر مسلامانان تحریم میکند ، فروختن شراب و آلات قمار و وسائل گمراهی را مطلقا تحریم میکند ، فروش کتب ضاله را تحریم میکند . بیع سلاح لااعداء را تحریم میکند .
و به طور کلی منبع در آمد ، تمایلات و خواسته های مردم نباید باشد . مصالح عمومی باید باشد . این اقتصاد اقتصادی است ، واقع بینانه و مرتبط با اختلاق و تربیت بشر . پس درعین اینکه اسلام طرفدار ازدیاد ثروت است و ثروت را وسیله تامین هدفهای عالی خود میداند به همین دلیل که هدف عالیتر از خود ثروت است راه درآمد را تمایلات و تقاضا نیمداند ، مصلحت را راه میداند. اما در اقتصاد جدید اینگونه محدوتها وجود ندارد . خصوصا اقتصاد سرمایه داری ، از صادراتشان می توان حقیقت را فهمید که از ممالک نیازمندی مانند ایران چه می برند و چه تحویل می گیرند .
پس ما هیچ احتیاج نداریم به تزی که از آنسوی دیوار های آهنین یا از ماوراء برای ما بیاورند ، تز اسلام کافیست ما باید به طوو قطع بدانیم که از راه مشروع صدپارچه ملک درست نمی شود .
ارزش :
یکی دیگر از مسائل مهم درعلم اقتصاد ، چه از جنبه نظری وقتی وجه از جنبه اخلاقی ، مسئله «ارزش» است ، ارزش چیست و عامل ارزش دهنده چه می باشد ؟
ارزش شاید با «ارج» همریشه میباشد – بلکه شاید «ارج» معرب ارز است ، اسم مصدر است و به معنی حالت حاصل از ارج گذاشتن است . انسان به بعضی چیزها ارج میگذارد و به آنها اهمیت میدهد آن چیزها همانها هستند که بحال او نافع میباشند ارزش اقتصادی عبارت است از ارجی که در یک ماده معاش وجود دارد ، که یا ارج معاشی و پولی که یک امر مادی یا معنوی نظیر تعلیم و یه یک امر هنری مثل خواندن اعتبار می شود .
سازمان مدیریتی در یک گام استوار به سوی پرورش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی :
خواستم در مبحث سازمان مدیریتی به بست و گامی استوار و رسا در بخش مطلب مزبور برسم که به کتابی برخورد نمودم که حیفم آمد باختصار مطالب آن را بررسی تزئین پر بار به مجموعه مقالاتم نیافزایم .
اساسا پرورش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی پویایی یک مدیریت قوی و قدرتمند را میطلبد تا با ظهور یک حرکت همه جانبه به سوی این مدیریت مدرن و با یادآوری اساسی دینی ، گام به گام به این سو گرایش پیدا کرده و جستجوی وسیعی را آغاز نماییم ، تا به برنامه ریزی مدون بتوانیم همراه مدیریتی قوی آن را به منصه ظهور برسانیم .
ضرورت مدیریت:
اگر مدیریت همزاد زندگی انسان است و از اولین روزهای پیدایش با او بوده است ، اما در یک قرن اخیر بعلت پیدایش سازمانهای جدید ، پیچیده و متراکم از تکنولوژی و برخورداری از انسانهای پرنیاز ، مورد توجه خاص قرار گرفته است ، سرعت ، قدرت عمل و انبوده بودن فراورده های انسانی و صنعتی ، نیز به نیروی هماهنگ کننده ، متفکر و فرزانه ای به نام مدیر دارد تا بتواند با برنامه ریزی درست بین همه اجزای امکانات و نیروهای سازمان هماهنگی و همسویی بوجود آورد.
اکنون ، عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها وسازمانها تا حد زیادی به کارائی و اثر بخشی مدیریت بستگی دارد ، با توجه به ضرورت و اهمیت مدیریت که سبب پیدایش گرایشها و انواع مختلف مدیریت شده است ، کمتر دانشگاهی در گوشه و کنار جهان وجود دارد که به تدریس رشته های گوناگون مدیریت و حداقل یک رشته از آن اقدام نکرده باشد ، وجود رشته های مدیریت دولتی ، بازرگانی ، بیمارستانی ، صنعتی ، نظامی ، عمومی ، آموزشی و غیره نشان دهنده این ضرورت و نیاز می باشد ، اگر چه مدیریتهای مختلف در اصول کسان هستند ، ولی از جنبه های فنی که عملی با هم تفاوتهای زیادی دارند اگر مدیریت آموزشی را با دیگر انواع مدیریت مورد مقایسه قرار دهیم متوجه می شویم که تربیت و هدایت بشر و ترقی هر جامعه ای در گرو دو نوع و چگونگی فعالیتی است که در مدارس انجام می گردد و بر می گردد به چگونگی مدیریت فردی است که در راس قرار گرفته تا بوسیله او کارها سازمان داده شود و ادامه حیات و کابردی یک مجموعه انسانی فراهم گردد.
حالا در پرتو این راز می باید به اصول و ارکان مهم ، رسیدگی نمود :
1. برنامه ریزی :
برنامه ریزی عبارت است از تعیین اهداف و تدارکات فعالیتها ، امکانات و وسایل برای تحقق اهداف ، این مهم در صورتی میتواند کاری را درست انجام دهد که قبل از انجام آن ، بدانیم که چه می خواهیم ، به چه چیزی می خواهیم دست پیدا کینم، این امر جز با طرح و برنامه کار امکانپذیر نیست ، یکی از الگوهایی که کار مدیران را در پرتو این طرح نظام مند می کند و به آنها در برنامه ریزی امور و فعالیتها کمک می نماید .
طرح کار روزانه :
1) تعیین وظیفی که (هر ماه و روز) باید انجام شود .
2) اولویت بندی وظایف (روز ، ماه و سال)
3) تعیین زمان انجام هر وظیفه و تعیین زمانی برای انجام دادن فعالیتهای پیش بینی نشده و حوادث غیر مترقبه .
4) انجام دادن هر وظیفه بر اساس اولویت بندی انجام شده در زمان مشخص .
5) بازنگری و ارزشیابی عملکرد (سالیانه ، ماهیانه و روزانه) از نتایج آن برای اصلاح برنامه .
2. سازماندهی :
فراگرد سازماندهی یعنی جریان نظم وترتیب دادن به کار وفعالیت ، تقسیم و تکلیف آن به افراد ، به منظور انجام دادن اار و تحقق هدفهای معین در نتیجه سازماندهی ، ساختار سازمان ایجاد می کردد ، ساختار سازمان ، روابطی منظم و منطق را که لازمه عملیات اعضای سازمان است ، بوجود میاورد ، برای سازماندهی لازم است هماهنگی بین سازمانها ، نهادها ، ادارات ، حقوقی و حقیق اهداف و فعالیتها بوجود آید بنحوی که اهداف سازمانی به طور موثر تحقق یابند .
3. هدایت و رهبری :
راهنمایی کارکنان در جهت فهم بیشتر و بهتر هدفها به اثر بخشی کار آنان کمک میکند ، وظیفه هدایت و رهبری ایجاب میکند که مدیران همواره با مسئولین رده یک کاری در کنش و واکنش متقابل قرار گیرند ، رهبری در مدیریت ، فراگرد اثر گذاری و نفوذ در رفتار اعضای سازمان برای یاری و هدایت آنها در ایفای وظایفشان است ، مدیر در مقام رهبری با کارکنان ارتباط متقابل برقرار کند.
رهبری در مدیریت ، فراگرد اثر گذاری و نفوذ در رفتار اعضای سازمان برای یاری و هدایت آنها در ایفای وظایفشان است ، مدیر در مقام رهبر با کارکنان ارتباط متقابل بر قرار می کند ، انگیزه ، کار و فعالیت را در آنها بوجود می آورد . همه این کوششها به این منظور است که نیازها و اهداف برای نهادینه کردن پرورش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی به نقطه ای ژرف که و متعامل برسد .
4. نظارت و کنترل :
برای رسیدن به اهداف والا و تعالی ، نظم در نظارت ونظم در کنترل اساسا مرحله ای از مدیریت است که در آن باید معلوم شود که آیا هدفهای سازمانی تحقق پیدا کرده اند ، یا نه ، به عبارت دیگر نظارت و کنترل ، فرا گرد ارزشیابی عملکرد فردی و سازمانی است .مدیریت خوب مستلزم نظارت و کنترل موثر است و کنترل فراگردیست که چهار مرحله دارد .
الف) تعیین ملاکها و روشهای سنجش عملکردها
ب) نظارت برعملکردها و سنجش و اندازه گیری آنها
ج) بازنگری یا مقایسه نتایج حاصله از سنجش عملکرد با ملاکها واهداف تعیین شده
د) اقداماتی برای تصحیح عملکرد .
5. هماهنگی و ارتباطات :
ارتباط به زبان ساده به انتقال اطلاعات و معانی از شخصی به شخصی دیگر اطلاق می شود ، در جریان ارتباط میان دو فرد ، افکار یا اطلاعاتی از طریقی در قالب علائم و نشانه ها ، به دیگری منتقل میشود ، نفر دوم به وصول علائم و نشانه ها به دیگری ، منتقل شود ، نفر دوم با وصول علائم و نشانه ها در صدد فهم و درک آنها بر می آید ، اگر او موفق شود که افکار یا اطلاعات را درک کند می توان گفت که ارتباط موثر برقرار شده است و این مطلب تا دراین مسیر باری پیمودن دشواریها نکاتی را در نظر داشته باشیم :
1) هر مسئول در درجه اول باید بنداند که با ارتباط ، به چه چیزی میخواهد دست یابد .
2) پیام خود را بدون هیچ ابهام و پیچیدگی در قالب علائم و نشانه های قابل تشخیص و درک ارسال نماید
3) قابلیت پذیرش پیام از سوی مخاطبان را بررسی کند
4) مجرا یا رسانه ای را که برای انتقال پیام مناسب است . با توجه به شرایط زمانی و مکانی انتخاب کند
5) به تاثیر دریافت و درک پیام در نزد افراد مخاطب توجه کند
منابع:
1- علی علاقه مند مقدماتی مدیریت آموزش
2- شهره حسین پور مدیریت چیست ؟
3- آیت اله ناصر مکارم شیرازی و همکاران تفسیر نمونه
فضائل اخلاقی مسئول در اجرای رسیدن به تعالی در پرتو جهاد اقتصادی
1. حسن خلق
2. دلسوزی
3. تقوا
4. تواضع و فروتنی مسئولان
5. امانتداری
6. بی اعتنایی به مادیات
7. بصیرت
8. صبر و شکیبائی
9. صداقت
10. شرح صدر
1. حسن خلق
یکی از ارکان اساسی سعادت و بهروزی در زندگی مادی و معنوی بشر ، محاسن و مکارم اخلاقی است . در پرتو محاسن اخلاقی و خلقیات حمیده شور و نشاط به کالبد زندگی دمیده شده و زندگی فردی و اجتماعی در مسیر تعالی و تکامل قرار گرفته و بکام انسان گوارا می گردد . تاثیر عامل اخلاقی در زندگی اقوام و ملتها که پیروزی و شکست آنها تا جایی است که هر گاه محاسن و مکارم اخلاقی را مایه حیات انسانی قلمداد نماییم مبالغه گویی نکرده ایم :
قرآن کریم ، کتاب آسمانی ما مسلمانان با بیان سرگذشت اقوامی چون لوط ، هود ، صالح ، موسی ، سلیمان ، عیسی و .. در قالب داستان و قصه و در واقع نمایشگر بخشی از زیبایی ها و زشتی های اخلاقی و تاثیر آن در پیروزی و شکست امتهای پیشین می باشد .
پایه گذاران نهضت اخلاقی را باید پیامبران بزرگ خدا دانست . آنگونه که پیامبر مکرم اسلام می فرمایند :
|
|
و در جایی دیگر می فرمایند :
آثار و برکات حسن خلق در مدیریت متعالی در جهاد اقتصادی :
آراستن قدرت مدیریت و رهبری به خوش خلقی و مکارم اخلاقی ، کاری مدبرانه است که دارای آثار و برکات فراوانی است.
2. دلسوزی :
جهاد و تبیین برنامه ای درخت در جهت متعالی شدن و معرفت به جهت ، جهاد اقتصادی ، یعنی یک همبستگی بزرگ ، دلسوزی نیز می طلبد ، به طور مثال (سوره آل عمران آیه 159)
به برکت رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی ، از اطراف تو ، پراکنده میشدند ، پس آنها را بخشش و برای آنها بطلب و در کارها ، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی قاطع باش و برخدا توکل کن ، زیرا خداوند متوکلات را دوست دارد. (سوره آل عمران آیه 159)
3. تقوا:
ای کسانی که ایمان آورده اید ، اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید برای شما وسیله ای برای جدایی حق از باطل قرار میدهد (و روشن بینی خاصی که در پرتو آن حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهان شما را می پوشاند و شما را میامرزد و خداوند فضل و بخشش عظیم دارد.
در این آیه اشاره به اهمیت تقوا و آثار آن در سرنوشت انسان میکند ، در این آیه چهار نتیجه و ثمره برای تقوا و پرهیزگاری بیان شده است.
نخست میفرماید : ای کسانیکه ایمان آورده اید اگر تقوا پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید بشما نورانیت و روشن بینی خاصی می بخشد که بتوانید ، حق را از باطل بخوبی تشخیص دهند .
4. تواضع و فروتنی زینت مسئول در متن جهاد اقتصادی :
تواضع ، آن شکسته نفسی است که مانع از بهتر دانستن خود از دیگران نمی شود . و نیز بدان معناست که انسان خود را از کسانی در جاه و مقام از او پایین تر هستند ، برتر نداند و نیز به معنای شکسته نفسی و افتادگی آمده است که آدمی خود را از دیگران بالاتر نبیند .
یکی از برجستگی های اخلاقی که قرآن کریم در صف بندگان خدا بیان کرد ، رفتار متواضعانه آنان است .
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً (63)
بندگان خدای رحمان کسانی هستند که با تواضع روی زمین راه میروند و چون نادانان خطابشان کنند سخن نرم و مسالمت جویانه گویند . (سوره فرقان آیه 63)
اساسا در مسیر پیشرفت انسانهای متواضع بمثابه به درختان پر باری هستند که هر مقدار که میوه زیادتری آوردند ، افتادگی و تواضعشان بیشتر می شود.
بعنوان مثال ، پیامبران الهی و ائمه معصومین علیه السلام که از نظر علم و فضیلت ، سخاوت و شجاعت ، عصمت و عدالت و مجموعه خصلتهای ارزشمند معنوی سر آمد ، همه انسانهای جهان میباشد ، در تواضع و فروتنی به همان مقدار از دیگران جلوتر قرار دارند ،
در نظام اداری ، اقتصادی و تشکیلاتی اسلام ، کسی که بعنوان مسئول در راس یک مجموعه قرار می گیرد و از نظر اجتماعی دارای موقعیتی بالا میباشد . باید به همان اندازه فروتنی اش بیشتر باشد .
5. امانتداری :
این همان مقوله مهم و ارزشمندیست که در فرهنگ یک نظام متعالی اقتصادی میباید با اشراف کامل به یاری مسئولین آید. امانتداری
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مِکِینٌ أَمِینٌ (54)
ملک پادشاه مصر گفت : او (یوسف) را نزد من آرید تا وی را مخصوص خود گردانم ، هنگامی که (یوسف) نزد او آمد و با وی صحبت کرد ، ملک به عقل و درایت او پی برد و گفت تو امروز نزد ما منزلت عالی داری و مورد اطمینان هستی .
(سوره یوسف آیه 54)
در شرح زندگی حضرت یوسف این پیامبر بزرگ معلوم شد که این زندانی بی گناه ، کانونی است از علم و آگاهی «هوشیاری» و استعداد مدیریت در یک سطح بسیار عالی . چرا که در ضمن تعبیر خواب «ملک» راه نجات از مشکلات پیچیده اقتصادی آینده را نیز به آنها نشان داده است.
یوسف به نزد ملک آمده و با او به گفتگو نشست ، هنگامی که ملک با وی گفتگو کرد و سخنان پر مغز و پر مایه یوسف را که از علم و هوش و درایت فوق العاده ای حکایت می کرد شنید ، بیش از پیش شیفته و دلباخته او شد و گفت تو امروز نزد ما دارای منزلت عالی و اختیارات وسیع هستی و مورد اعتماد و وثوق ما خواهی بود .
تو باید امروز در این کشور ، مصدر کارهای مهم باشی و بر صلاح امور همت کنی ، چرا که طبق تغبیری که از خواب من کرده ای بحران اقتصادی شدید برای این کشور در پیش است ، و من فکر می کنم تنها کسی که می تواند براین بحران غلبه کند تویی ، یوسف پیشنهاد کرد (خزانه دار کشور مصر) باشد و گفت : مرا در راس خزانه داری این سرزمین قرار ده چرا که من هم حافظ و نگهدار خوبی هستم که هم به اسرار این کار واقف هستم .
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِکُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (27)
ای کسانیکه ایمان آورده اید بخداو پیامبر خیانت نکنید و نیز در امانت خود خیانت روا مدارید در حالیکه متوجهید و میدانید . (سوره انفال آیه 27)
امانت گرچه معمولا به امانتهای مالی گفته می شود ولی درمنطق قرآن مفهوم وسیعی دارد که تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در بر میگیرد ، لذا در حدیث وارد شده «الفجاس بالامانه»
گفتگوهایی که در جلسه خصوصی می شود امانت است.
بهمین جهت آب و خاک اسلام در دست مسلمانان امانت الهی است ، فرزندان آنها امانت و از همه بالاتر کلام الله مجید و تعلیماتش امانت بزرگ پروردگار محسوب می شود . بعضی گفته اند : امانت خدا آئین اوست و امانت پیامبر سنت اوست و امانت مومنان ، اموال و اسرار آنها میباشد ولی امانت در آیه فوق همه را شامل می شود .
بنابراین برای یک تحول عظیم اقتصادی و حرکتی به سوی افقهای روشن تعالی برای پرورش و شکوه اقتصادی ، امانت داری یکی از ارزشمند ترین و مهمترین حرکت مثبت است .
6. بی اعتنایی به مادیات و پاداش :
یَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (51)
ای قوم من ! من از شما پاداشی نمی طلبم . پاداش من فقط بر کسی است که مرا آفریده ، آیا نمیفهمید؟ (سوره هود آیه 51)
یک مسئول در اصول اخلاقی اقتصادی در صورتی میتواند منش و حرکت بزرگ را پیش ببرد ، در صورتی می تواند به دور از هرگونه اتهام و در نهایت آزادی بحرکت خود ادامه دهد ، و هرگونه انحراف و کجروی را در پیروانش اصلاح کند که وابستگی و نیاز مادی به آنها نداشته باشد ، وگرنه همان زنجیری خواهد شد بردست و پای او و قفل و بندی بر زیان و فکر او !
و منحرفان از همین طریق برای تحت فشار قرار دادن او وارد می شوند ، یا از طریق تهدید به قطع کمکهای مادی و یا از طریق پیشنهاد کمکهای بیشتر ، پیشوا و رهبری هر قدر هم صاف و مخلص باشد ، باز انسان است و ممکن است در این مرحله گام او بلرزد .
این باید سرمشقی باشد برای همه رهبران روحانی و مذهبی منتها چون بالاخره آنها که تمام وقت در خدمت اسلام که مسلمین هستند باید به طرز صحیح نیازهایشان تامین بشود ، تهیه صندوق کمک و بیت المال اسلامی برای رفع نیازمندیهای این گروه است که یکی از فلسفه ای تشکیل بیت المال در اسلام همین می باشد .
وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَـکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (29)
ای قوم من در برابر این دعوت از شما اجر و پاداشی نمی طلبم ، اجر من تنها بر «الله» است و من آنها را که ایمان آوردهاند (بخاطر شما) از خود طرد نمی کنم چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد ولی شما را قوم جاهلی میبینم. (سوره هود آیه 29)
پس در اینجا باز جز پاداش الهی ، هیچ پاداش دیگری در میان نیست یا کتاب آسمانی و الهام بخش ما قرآن از کلام پروردگار می فرماید :
قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْماً (95)
(ذوالقرنین) گفت : آنچه را خدا در اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می کنید) مرا به مردانی توانا و آلات و ادوات کمک دهید تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم . (سوره کهف آیه 95)
درسی که می توان از آیات این سوره آموخت اینست یک مسئول الهی باید بی اعتنا به مال و مادیات باشد ، و به آنچه خدا باید در اختیارش گذارده قناعت کند ، لذا می بینیم که ذوالقرنین بر خلاف روش سلاطین که حرص و ولع و عجیب به اندوختن اموال از هر کجا و هر کس دارند ، هنگامی که پیشنهاد اموالی به او شد نپذیرفت و گفت:
«مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ» آنچه پروردگارم در اختیار من نهاده است بهتر است .
در قرآن مجید مکررا در داستنان انبیاء میخوانیم : که آنها یکی از اساسی ترین سخنهایشان این بود که ما در برابر دعوت خود هرگز اجر و پاداش و مالی از شما مطالبه نمی کنیم .
7. بصیرت :
بصائر جمع بصیرت ، بمعنی بینایی است و در اینجا منظور آیات و دلایلی است که موجب روشنایی قلب مومنان میشد ، هدایت و رحمت نیز از لوازم این بصیرت است و بدنبال آن تذکر و بیداری دلهای آماده .
خداوند در سوره قصص آیه 43 می فرماید :
«با به موسی کتاب آسمانی دادیم بعد از آن که اقوام قرون نخستین را هلاک کردیم ، کتابی که برای مردم بصیرت آفرین بود و مایه هدایت و رحمت ، تا متذکر شوند.»
بعضی از مفسرین اقوام قرون را اشاره به کفار ، قوم نوح ، عاد و ثمود و ماند آنها میدانند ، چرا که با گذشت زمان آثار پیشین محو شده بود و لازم بود کتاب آسمانی تازه ای در اختیار بشریت قرار گیرد .
به صور کلی انسان بصیر ، نگاهی ژرف آینده نگر ، و درست اندیش به آینده دارد ، نگاهش نگاه غیر منصفانه و از سر صدق و صفا جلای باطنی است ، انسان بصیر می تواند با حکمت اقتصاد را همچون جهان معنی و معنوی آنگونه که جهاد اقتصادی را با روشی اندیشمندانه به سمت و سویی اصیل و مستحکم هدایت نماید .
8. صبر و شکیبایی :
مسئله صبر و شکیبایی شاخه های بسیاری دارد ،گاه در مقابل مصائبی است ، که بشخص انسان میرسد ، گاه در برابر آزادی است که به دوستان و هواخواهان او میدهند .
و گاه در مقابل بدگوها و بد زبانی هایی است که نسبت به مقدسات او دارند .
گاهی از ناحیه کج اندیشان است
گاهی از سوی بد انیشان است
گاهی از سوی جاهلان و نادانان
گاهی از سوی آگاهان و بدخواهان
خلاصه یک مسئول آگاه در برابر همه این مشکلات و غیر اینها باید شکیبایی و استقامت کند ، هرگز از میدان حوادث بدر نرود .
بیتابی و جزع نکند ، زمام اختیار ار از دست ندهد ، مایوس نگردد ، مضطرب و پریشان نشود تا به هدف بزرگ خود و یک جامعه ، در همه ارکان بخصوص ، اقتصاد تامل گردد.
سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (24)
سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان چرا که پایان خوب این سرا نصیبتان شد . (سوره رعد آیه 24)
نکته این موضوع مصداق در فرمایش امیر مومنان یافت می گردد:
صبر نسبت به ایمان مانند سر است در مقابل تن ، تن بی سر بقایی نداد و ایمان بدون صبر نیز ارزش نخواهد داشت.
در حقیقت پشتوانه همه برنامه ای سازنده فردی و اجتماعی همان شکیبایی و استقامت است و اگر آن نباشد هیچکدام از آنها به سامان نمی رسد چرا که در مسیر هر کار مثبتی (بالاخص مشکلات و سامانه اقتصادی) مشکلات و موانعی است که جز با نیروی استقامت نمی توان بر آنها پیروز شد.
نه وفای بعهد بدون استقامت و صبر میسر است و نه حفظ پیوندهای الهی و نه ترس از خدا و دادگاه قیامت و نه اقامه صلاه و انفاق از مواهب الهی و نه جبران خلا ها بوسیله حسنات :
باید با یک چشم انداز کوتاه پی برد که پرورش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی میسر نمی شود مگر توسل به فرامین قرآنی و احادیث بزرگان دین مبین اسلام . حالا با تمسک به این فرامین شاید بهتر بشود نگاهی به این نوع پرورش در راستای کرامت انسانی آنهم در گزینه اقتصاد که بنحوی با شریانهای نظام اسلامی مرتبط می باشد دارد.
9. صدافت :
«بگو من فقط بشری هستم همچون شما (امتیازم اینست که) بمن وحی میشود که معبود شما تنها یکی است پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد ، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند»
(سوره کهف آیه 110)
این آیه مجموعه ای است از اصول اساسی اعتقادات دینی ، یعنی توحید و معاد و رسالت پیامبر (نبوت) و در واقع همان چیزی است که آغاز سوره کهف نیز با آن بوده است ، چرا که آغاز نیز سخن از الله و وحی و پاداش عمل و قیامت بوده و از یک نظر عصاره و فشرده ایست از مجموع این سوره که قسمت مهمی از آن بر محور این سه موضوع دور میزد که از آنجاکه مسئله نبوت در طول تاریخش با انواع غلو و مبالغه بوده است آن را چنین بیان میکند. بگو من بشری فقط همچون شما هستم ، یگانه امتیازم اینست که بر من وحی می شود . و با این تعبیر بر تمام امتیازات پنداری شرک آلودی که پیامبران را از مرحله بشریت به مرحله الوهیت بالا میبرد قلم سرخ میکشد .
سپس از میان تمامی مسائلی که وحی می شود ، انگشت روی مسئله توحید می گذارد و میگوید : بر من وحی میشود که معبود شما فقط یکی است .
چرا تنها به این مسئله اشاره شده است ، برای اینکه توحید ، عصاره همه معتقدات وهمه برنامه های فردی و اجتماعی سعادت بخش انسان است یعنی توحید یک اصل از اصول دین نیست بلکه خمیر مایه همه اصول و فروع اسلام است و سومین جمله این آیه اشاره دارد به مساله رستاخیر «بنابراین هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد.» صداقت یعنی خلوص و صدق را با همه وجود به فلسقه مسئولیت افزون نماییم و بهره برداری صحیح از بسط و شرح عملکرد کاری بنماییم .
10. شرح صدر :
هرگاه بخواهیم شرح صدر را معنا کنیم باید بگوییم کسی که ظرفیت لازم را در برخورد با مسائل گوناگون داشته باشد دارای سعه صدر میباشد ، بعنوان مثال :
1. در مواجهه با قدرت و مقام ، خود را نبازد
2. در هنگام هجوم مصائب و مشکلات در عرصه مسئولیت و سیاستهای اقتصادی توان و گنجایش پذیرش سختی ها و ناملایمات رنجها را داشته باشد .
3. قدرت عصیان علیه باطل و توان تسلیم در برابر حق را دارا باشد .
هرگاه همه این مسائل در وجود فردی متجلی گردد آن فرد دارای روحی بلند ، فکری گسترده ، بینشی تیز و افق دیدی وسیع می باشد که مجموع این خصلتها میوه ای به نام سعه صدر دارد .
از دیدگاه قرآن شرح صدر مایه هدایت و «ضیق صدر» عامل گمراهی انسان است و خداوند هر کس را که بخواهد هدایت کند ، سینه اش را برای پذیرش حق گشاده می سازد.
شرح صدر موهبتی است که بهنگام بعثت پیامبران از جانب خداوند به آنان عطا می گردد . زیرا بدون شرح صدر بر مسند مدیریت امت اسلام نمی توان تکیه کرد و مشکلات طاقت فرسای هدایت را آنهم در کانون جهاد اقتصادی نتوان تحمل نمود .
پرورش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی و چنین مسئولیت بزرگی بدون وجود محسوس شرح صدر هرگز امکانپذیر نیست . زیرا این نوع مدیریت توان خود را می طلبد ، توانی که بتواند کارها را در حوزه مسئولیت بر محور حق هماهنگ سازد و سنگینی های ناشی از مسئولیت جهاد در مسیر اقتصاد او را از پای در نیاورد .
و در پایان باید با یک حرکت مصمم و برنامه های ریشه ای و آسان اجتماعی ، اقتصادی با توجه به رئوس اصل های بنیادی مطروحه در پیش عنوان گردید با قاطعیت ، خستگی ناپذیری ، پرهیز از ریاست طلبی ، اطاعت از مسئولین مافوق و رعایت سلسله مراتب اداری ، داشتن علم و آگاهی اقتصادی ، مصمم بودن ، پیشگامی در امور مکتب خویش مشورت در امور ، درک ناراحتی های شخصیتی زیردستان با قدرت تشویق و تنبیه ، انتخاب معاونان و مدیران لایق اقتصادی قابل ، دادن آزادی بحث و انتقاد به نیروهای زیردست ، عدالت ، آگاهی از عملکرد افراد ، قدرتمندی توان معنوی و اقتصادی ، و اینها همه در پرتو فرامین اسلام و کلام الله مجید و فرامین ائمه معصومین میسر خواهد بود تا بتوان با اتکا و اتکال به این فرامین به یک حرکت قدرتمند و حساب شده در رسیدن به پرروش معنوی و کرامت انسانی در پرتو جهاد اقتصادی گامی ارزشمند و بزرگ برداشت .
منابع:
1. قاسم واثقی درسهایی از اخلاق مدیریت
2. بحار الانوار جلد 69
3. سیدرضا تقوی دامغانی نگرش بر مدیریت اسلامی
4. علی اصغر الهامی نیا سیره اخلاقی و تربیتی امام خمینی (ره)
5. تقسیر نمونه چاپ هجدهم جلد هفتم
6. مطهره تهامی نژاد مدیریت و ویژگی های مدیران نمونه از دیدگاه اسلام
7. گروه آموزش مدیران راهبردهایی در مدیریت آموزشگاهی
8. علی علاقمند مدیریت عمومی
9. سیدمحمد میر کمالی رهبری و مدیریت آموزشی
10. تفسیرکبیر ، فخر رازی جلد 19 ص 14
11. نظری به اقتصاد اسلامی استاد مطهری
12. اقتصاد اسلامی غلامرضا سلطانی
13. مبانی نظام اقتصاد توحید نشر آیت