فتنه
موضوع تحقیق :
تحلیلی از آیات قرآن کریم و
کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام)
چکیده
فتنه یکی از آفات های جامعه است که بعضاً جامعه را به زوال و نابودی می کشاند. در جامعه ای که دچار فتنه شده است حق و باطل ممزوج هستند و خوب و بد با هم می سوزند، چرا که فضای فتنه مسموم است و معمولا انسان عامی قادر به تشخیص و رهایی از فتنه نیست. مگر آنکه گوش به فرمان بزرگی داشته باشد یا اینکه از راهنمایی هایی او استفاده کند و یا اینکه با تمسک به او از فتنه رها شود. البته در کنار اینها باید به دین و متدینین آگاه نیز تمسک داشت و البته از تاریخ هم عبرت گرفت. در کلام معصومین مخصوصاً علی (ع) آمده است که در فتنه طوری باشید که نتوان از شما سوء استفاده کرد. یا اینکه می فرماید: علم و پرچم فتنه نباشید. یا اینکه راههای رهایی از فتنه را برای ما تبیین می کنند که ما با تمسک به آنها و البته در درجه اول به کلام خداوند متعال می توانیم از فتنه و فتنه گر و عذاب آنها خلاص شویم. و یکی از عوامل موفقیت در استفاده از موارد فوق و رهایی از فتنه "بصیرت دینی" است.
کلید واژه
فتنه – آزمایش – تمسک به دین – اختلاط حق و باطل – بصیرت دینی – فتنه در قرآن – فتنه در کلام امیرالمومنین(ع) – فتنه در کلام رهبری – دین خدا – ظاهر و باطن دین – جنگ با فتنه گران – آزمایش پیامبران
فتنه ها
مقدمه :
در قرآن کریم و کلام امیرالمؤمنین آیات و احادیث بسیاری وجود دارد که به موضوع فتنه و فتنه گری می پردازد و مشکلات فتنه برای مسلمانان و عذابهای فتنه گران را بیان می کند . لیکن نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است اینست که فتنه در هر زمانی شکل و ماهیت متفاوتی دارد و در هر عصر و دورانی به یک مشکل خاصی نام "فتنه" اطلاق می شود . از زمان آدم ابوالبشر گرفته تا عصری که در آن زندگی می کنیم فتنه ها به اشکال مختلف و در هیئت های متفاوت خودنمایی کرده اند .برای داشتن تحلیلی درست از فتنه ، ابتدا باید تعریف درستی از آن از لحاظ لغوی و اصطلاحی داشته باشیم .
فتنه در لغت معانی مختلفی دارد که مهمترین آنها عبارتند از : فریبندگی ، گمراهی ، ننگ و بلا ، آشوب ، محنت ، آزمودن و ... ؛ که همین معنای اخیر یعنی " آزمودن " بیشترین کاربرد را در قرآن کریم دارد . وبرای معانی دیگر این کلمه ، باید قرینه ای در کلام باشد ؛ و اگر قرینه نباشد کلمۀ "فتنه" به همان معنای " آزمودن " است . که این معنا مورد بحث ما واقع نمی شود . ما هر جا در قرآن که "فتنه" به معنای امروزی آن در جامعه ، منظور باشد ، آیه را ذکر و آن را بررسی خواهیم کرد .
اما در اصطلاح برای فتنه چند تعریف می توان بیان کرد که اگر بخواهیم جامعترین آنها را ذکر کنیم باید بگوییم :
" فتنه به حوادث پیچیده ای می گویند که ماهیت آن روشن نیست و ظاهری فریبنده و باطنی پر از فساد و طغیان دارد "
گرفتار شدن به فتنه راه را به بیراهه ای می کشاند که انتهایی جز تباهی ندارد . فضای فتنه به قدری مسموم است که آثارآن می تواند دامن بسیاری از انسانها را بگیرد و جامعه را به بی نظمی ، فساد ، قتل و غارت ، دشمنی ، جنگ و در نهایت زوال بکشاند . چنانکه خداوند متعال در آیه 25 سورۀ مبارکۀ انفال می فرماید : (( وَاتـَّقوُا فـِتنَة ً لا تـُصِیبَنَّ الّذینَ ظـَلموُا مِنکـُم خَاصَة ً وَاعلموُا أنَّ اللهَ شَدیدُ العِقابِ _ و بپرهیزید از فتنه ای که تنها به کسانی از شما که ظلم کرده اند نمی رسد ( بلکه دامنگیر همه می شود ) و بدانید که خداوند سخت کیفر است ))
امیرالمؤمنین علی (ع) نیز در خطبه 93 نهج البلاغه در مورد فتنه چنین می فرمایند : (( إنّ الفـِتـَنَ إذا أقبَلـَت شَبَّهَت و إذا أدبَرَت نَبَََّهَت ؛ یُنکـِرنَ مُقبـِلاتٍ و یُعرفنَ مُدبـِراتٍ ؛ یَحُمنَ حَومَ الرّیاح ؛ یُصِبنَ بـَلـَدا ً وَ یُخطِئنَ بـَلـَدا ً ))
ترجمه : (( فتنه ها آنگاه که رو آورند با حق شباهت دارند ؛ و چون پشت کنند ، تنبیه کنند . فتنه ها چون می آیند شناخته نمی شوند و چون میگذرند شناخته می شوند . فتنه ها چون گردبادها می چرخند و از همه جا عبور می کنند ، در بعضی شهرها حادثه می آفرینند و از بعضی شهرها می گذرند ))
فتنه به اندازه ای مرموز و پیچیده است که شناخت آن و نجات از گرفتار شدن در آن به سادگی ممکن نیست و برای در امان ماندن از فتنه باید بصیرت و آگاهی داشت و به دین تمسک نمود و از دین شناسان پیروی کرد و از تاریخ عبرت گرفت .
در فرهنگ اسلام فتنه معانی گسترده تری دارد ، لیکن می توان گفت که معنای لغوی آن نوعی جدا ساختن جنس اصیل از جنس بدلی است . برای مثال وقتی طلا را در آتش می اندازند و آن را حرارت می دهند تا خالص شود و عیار آن مشخص شوند می گویند : (( فـَتـَنـَتِ الذهَبُ بـِالنّار ))
قرآن کریم به تناسب در مورد فتنه ، فتنه گران ، عوامل فتنه و راههای مقابله با فتنه ، سخن گفته است که در ادامه ، به آیاتی که در این باره در قرآن آمده ، اشاره خواهیم کرد .
این فصل سه بخش دارد :
1 ) فتنه در قرآن کریم
2 ) فتنه در کلام امیرالمؤمنین (ع)
3 ) فتنه در کلام رهبری
1 ) فتنه در قرآن کریم
1. (( وَالفِتنَة ُ أشَدُّ مِنَ القـَتل ِ)) بقره / 191
ترجمه : و فتنه از کشتن بدتر است
2. (( وَالفِتنَة ُ أکبَرُ مِنَ القـَتل ِ)) بقره / 217
ترجمه : وفتنه از کشتن بزرگتر است
تحلیل : در این دو آیۀ شریفه خداوند متعال فتنه را از قتل و کشتار هم شدیدتر و بزرگتر می داند . و دلیل آن نیز فراگیر بودن فتنه است . در قتل فقط جان یک یا چند نفر گرفته می شود و چند نفر دیگر هم عزادار آنها می شوند و قاتل هم مجازات می شود ؛ ولی در فتنه همانطور که در مقدمه گفته شد ، جامعه ای بزرگ به بی نظمی و هرج و مرج ، قتل و غارت ، جنگ و دشمنی کشیده می شود و در نهایت رو به زوال می رود . درحالیکه شاید در ظاهر ، فتنۀ پیش آمده کوچک باشد ولی به تدریج اگر کنترل نشود ، همۀ آحاد یک جامعه را مبتلا می سازد و امنیت و آرامش آنها را بر هم می زند و در مرحله بعد ممکن است ایمان مردم یک جامعۀ مسلمان را از آنها بگیرد ، چنانچه خداوند در آیۀ 217 بقره می فرماید : (( وَلا یَزَالوُنَ یُقاتِلوُنَکـُم حَتـّی یَرُدّوُکـُم عَن دینِکـُم إن ِاستـَطاعوُا _ و جنگ با شما را پایان نمی دهند تا اگر بتوانند شما را از دینتان باز گردانند )) ؛ و آنجاست که جامعۀ بی ایمان در معرض هر نوع خطری قرار می گیرد و مردم آن دست به هر گناهی می زنند و به تدریج ، جامعه استحکام خود را در مقابل دشمن از دست می دهد و سست می شود و دشمن بر مملکت فتنه زده مسلط می شود . و شاید هم هیچگاه در این دنیا نتوان فتنه گران را یافت و مجازاتشان کرد . چون فتنه پیچیده است و ممکن است نتوان فتنه را متوجه کسی یا گروهی دانست و شاید هم فتنه گران در بین مردم مخفی باشند.
بدین ترتیب می بینید که همۀ گناهان و خطرات در فتنه نهفته است و به همین دلیل است که خدا در قرآن فتنه را از قتل بدتر و بزرگتر می داند .
3. (( وَ قَاتِلوُهُم حَتـّی لا تـَکوُنَ فِتنَة ٌ وَ یَکوُنَ الدّینُ لله )) بقره / 193
ترجمه : و با آنها (فتنه گران) بجنگید تا فتنه ای نباشد و دین تنها از آن ِ خدا باشد
تحلیل : خداوند در این آیه مسلمانان را به جنگ علیه فتنه گران امر می کند و دو دلیل برای آن ذکر می نماید : 1. تا دیگر فتنه ای نباشد 2. تا دین فقط برای خدا باشد
در مورد دلیل اول که نابودی فتنه باشد در تحلیل آیات قبل توضیحاتی گذشت که نیاز به تکرار آن نیست . تنها یک نکته قابل ذکر است که خداوند کلمۀ "فتنه" را در این آیه بصورت نکره ( فتنة ٌ) آورده است ؛ و در زبان عرب هر گاه اسمی بصورت نکره آورده شود یعنی اینکه متکلم قصد اشاره به مورد خاصی نداشته است و بصورت ناشناس و کلی بیان کرده و همۀ موارد زیر مجموعۀ این کلمه را شامل می شود . خداوند متعال نیز در این آیه با آوردن کلمۀ "فتنه" بصورت نکره ، مطلق فتنه را قصد کرده است . یعنی "هیچ فتنه ای نباشد" ، که اگر بصورت معرفه ( یعنی با "ال" ) آن را ذکر می کرد ، منظور یک مورد خاص و شناخته شده و یا همین فتنۀ حاضر بود . و از آنجایی که قرآن از آوردن هر چیزی قصدی دارد و بدون هدف کلمه ای را ذکر نکرده است ، بهترین و کاملترین برداشت از این آیه شریفه همین است .
************
اما در رابطه با دلیل دوم که "دین باید فقط برای خدا باشد" باید چنین تحلیل کرد : اگر فرض کنیم که مقصود خداوند متعال ، ظاهر دین است ، یعنی همین قوانین و احکام که بدنۀ دین را تشکیل می دهند تحت دلالت این آیه قرار می گیرند . با این فرض ، خداوند به جنگ با فتنه گران امر می کند که آنها بر مسلمین مسلط نشوند و بعد از آن بیایند و قوانین و احکام دین را عوض کنند ، که حتی اگر ذره ای این قوانین از مسیر خود منحرف شوند دیگر نمی توان آنها را احکام دین و احکام خدا نامید . چه رسد به اینکه تغییر اساسی در آنها رخ دهد یا اینکه تماما ً برداشته شوند . و چون فقط احکام خداست که به سعادت و کامیابی بشر می اندیشد و هر قانون بشری دیگری که از قوانین الهی نشأت نگرفته باشد از ریشه مشکل دارد و در هر حال منافع شخص یا گروه خاصی در پشت آن نهفته است ؛
پس اگر دین ِ جاری در جامعه ای دین خدا نباشد نمی تواند موجبات سعادت مردم آن جامعه را فراهم کند . البته در مورد کلمۀ "سعادت" که در اینجا آورده شده است ، باید گفت که منظور ، سعادت دنیوی و اخروی بصورت توأمان است . زیرا اگر سعادت دنیوی به تنهایی منظور باشد ، خیلی از انسانها و جوامع بشری از آن برخوردار هستند در حالیکه آخرت ویرانی دارند . لیکن در فرهنگ الهی سعادت اخروی مهمتر از سعادت دنیوی است و فقط قوانین الهی است که می تواند انسان را به سعادت دنیوی و اخروی به همراه هم برساند و بس .
اما اگر منظور این آیه باطن و اصل دین باشد ، باید گفت که اصل دین الهی هیچگاه مورد تغییر و ویرانی واقع نمی شود ، بلکه ممکن است فقط نادیده گرفته شود و از بطن زندگی بشر و روش حکومتها حذف شده و فقط در ظاهر نامی از آن باشد. و این همان معزلی است که جوامع دینی را به انحطاط و ویرانی می کشاند نه خودِ دین را . و فتنه ، قدرت این را دارد که هم ظاهر دین را عوض کند و هم باطن آن را از زندگی بشر پاک کند . خداوند برای اینکه این مشکلات به جامعۀ بشری بخصوص مسلمانان ، رسوخ نکند ، دستور به جنگ با فتنه و فتنه گران داده است .
اما خداوند در آیۀ 39 سورۀ مبارکۀ انفال به این فرضیه ها پاسخ می دهد و می فرماید : (( وَ قـَاتِلوُهُم حَتـّیَ لا تـَکوُنَ فـِتـنـَة ٌ وَ یَکوُنَ الدّینُ کـُلـُهُ للهِ _ و با آنان بجنگید تا هیچ فتنه ای نباشد و دین یکسره از آن ِ خداوند باشد ))
4. (( إنّمَا یَستـَأذِنُکَ الّذینَ لا یُؤمِنوُنَ بـِاللهِ وَ الیَوم الآخِر وَارتـَابَت قـُلوُبُهُم فَهُم فی رَیبـِهـِم یَتـَرَدَّدُونَ {45} وَ لو أرَادُوا الخُروُجَ لأعَدّوُا لهُ عُدَّةً ... {46} لو خَرَجوُا مَا زَادوُکـُم إلَّا خَبَالاً وَلَأوضَعوُا خِلالـَکـُم یَبغوُنَکـُمُ الفـِتـنـَة َوَ فیکـُم سَمَّاعوُنَ لهُم وَاللهُ عَلیمٌ بـِالظـّالِمینَ {47} لـَقـَدِ ابتـَغَوُا الفِتنَة وَ قـَلَّبوُا لَکَ الأمُورَ حَتـَّی جَآءَ الحَقُّ وَ ظـَهَرَ أمرُاللهَ وَ هُم کارهوُنَ {48} )) توبه / 45 و46 و47 و 48
ترجمه : جز این نیست که کسانی از تو (برای جهاد) اذن می طلبند که به خدا و روز قیامت ایمان ندارند و دلهایشان در تردید افتاده و آنها همواره در شک و تردید خود سرگردانند {45} و اگر آنان قصد بیرون شدن داشتند قطعا ً برای آن وسیله و هزینه ای فراهم می کردند .... {46} و اگر هم در میان شما بیرون می شدند جز فساد ، شما را نمی افزودند و حتما ً میان شما برای خرابکاری می شتافتند تا برایتان فتنه جویی کنند و در میان شما جاسوسانی است که به حرفشان بسیار گوش می دهند و خداوند به ستمکاران داناست {47} و حقیقت این است که آنها پیش از این نیز فتنه کرده بودند و کارها را بر تو وارونه ساختند تا آنکه حق رسید و فرمان خدا آشکار شد ، در حالیکه آنان خوش نداشتند {48}
5. (( قالَ فـَإنـَََََّا فـَتـَنـََّا قـَومَکَ مِن بَعدِکَ وَ أضَلََّهُمُ السَّامِریُّ )) طه / 85
ترجمه : و(خداوند) گفت : ما قوم تو را بعد از تو آزمودیم و سامری گمراهشان کرد
تحلیل : در بارۀ این آیه فقط به ذکر یک یادآوری بسنده می کنیم ، چون بیشتر از آن را تفاسیر بیان نکرده اند و ما هم از بیان آن امتناع می کنیم .
خطاب آیه شریفه به حضرت موسی (ع) است و منظور از"قوم" همان بنی اسرائیل است . این آیه به ماجرای سامری و گوساله اش اشاره دارد ، آنجا که موسی (ع) برای چهل روز به کوه طور می رود و به عبادت خدا می پردازد و بعد از چهل روز که نزد قومش بازمی گردد آنها را گوساله پرست می یابد و تمام زحماتش را بر باد می بیند . از آنجا که بعضی فتنه ها در قالب یک آزمایش الهی ، و آزمایش های الهی نیز گاهی بصورت یک فتنۀ گمراه کننده است ؛ شاید بشود گفت که خداوند موسی (ع) و قومش را دچار یک فتنه کرده است تا آنها را بیازماید . زیرا در اینکه پیامبران الهی مورد آزمایش قرار گرفته اند و همه هم از این آزمایش سربلند عبور کرده اند ، شکی نیست . و از لحاظ عقلی هم اشکالی در این قضیه نیست که خداوند با فتنه ای ، پیامبری را آزموده باشد . همچنانکه در آیه 40 همین سوره خداوند به موسی (ع) می فرماید : (( فـَنَجَّینَاکَ مِنَ الغَمِّ وَ فـَتـَنـَّاکَ فـُتـُونا ً_ وما تورا نجات دادیم و به آزمایش هایی آزمودیم )) ؛ و این فتنه از جمله فتنه هایی است که پیامبران الهی را به علت جهل قومشان گرفتار کرده ، و قوم یک پیامبر الوالعزم خدا به دلیل نداشتن بصیرت دینی ، در منجلاب فتنه فرو رفته و تمام زحمات پیامبرش را بر باد داده است . (( وَ لـَقـَد قـَالَ لهُم هَارُونُ مِن قـَبلُ یَا قـَوم إنـَََّمَا فُـتِنتـُم بـِهِ _ و البته هارون قبل از آن به آنها گفته بود : ای قوم ! جز این نیست که شما بوسیلۀ آن آزمایش شدید ))
6. (( وَ نَبلوُکم بـِالشَّرِّ وَالخَیر فِتنَة ً )) أنبیاء / 35
ترجمه : و شما را با ناخوشی و خوشی می آزماییم و دچار فتنه می کنیم
تحلیل : همانطور که می دانید ، خداوند بشر را به گونه های مختلف می آزماید که یک شکل از آن ، همین خوشی و ناخوشی انسان است . این خوشی و ناخوشی می تواند از بعد مالی باشد و می تواند از بعد سلامت جسمانی و ابعاد مختلف دیگر . چنانکه بعضی انسانها با دارایی آزمایش می شوند و برخی با فقر . و بعضی انسانها با سلامتی آزموده می شوند و برخی با بیماری . اما موضوعی که اینجا مورد بحث است فتنه های خوشی و ناخوشی است . سؤالی که اینجا مطرح می شود اینست که : آیا خوشی هم می تواند فتنه باشد ؟ جواب آن اینست : بله ، خوشی انسان هم می تواند به نوعی فتنه باشد و انسان را گمراه کند ، حتی بیشتر از فتنۀ ناخوشی . چنانکه امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) می فرما یند : (( من از فتنۀ خوشی بر شما بیشتر بیمناکم ))
بنابراین انسان باید با بصیرت دینی خود ، فتنه ها را تشخیص دهد تا گرفتار نشود .
7. (( وَالذینَ کـَفَروُا بَعضُهُم أولیآءُ بَعض ٍ إلا تـَفعَلوُهُ تـَکـُن فـِتنَة ٌ فی الأرض ِ وَ فـَسَادٌ کـَبیرٌ )) انفال / 73
ترجمه : و کسانی که کفر ورزیدند نیز هم پیوند و یاران یکدیگرند ، اگر این دستور (پیوند بامؤمنان و جدایی از کافران) را انجام ندهید ، در روی زمین فتنه و فسادی بزرگ رخ می دهد)
تحلیل : در این آیۀ شریفه خداوند متعال راه نجات از فتنه و فساد را اتحاد و همبستگی مسلمانان و مؤمنان می داند و همۀ مسلمانان را به آن امر می کند . البته نکتۀ ظریف دیگری که در اینجا وجود دارد اینست که : اتحاد بین مسلمانان هیچگاه بوجود نمی آید مگر اینکه همۀ مسلمانان راه خود را از کفـّار جدا نمایند و هیچگونه تعاملی با آنها _ چه مستقیم و چه غیر مستقیم _ نداشته باشند .
8. (( فـَلیَحذر الّذینَ یُخَالِفوُنَ عَن أمرهِ أن تـُصِیبَهُم فـِتـنـَة ٌ أو یُصِیبَهُم عَذابٌ ألیمٌ )) نور / 63
ترجمه : و کسانیکه از فرمان او (خدا) سرپیچی می کنند باید بر حذر باشند از اینکه یا (در دنیا) گرفتار فتنه ای شوند یا (در آخرت) گرفتار عذاب دردناکی گردند
تحلیل : اگر توجه کرده باشید ، خداوند متعال در این آیه فتنه را در کنار عذاب اخروی قرار داده است . یعنی " یا در این دنیا گرفتار فتنه ای می شوند و یا در آخرت گرفتار عذاب دردناک الهی " . با توجه به اینکه برای انسان چیزی بالاتر و سخت تر از عذاب الهی نیست و نمی توان عذاب های دنیوی را با عذاب های اخروی مقایسه کرد ، پس شاید بتوان این آیه را اینگونه تفسیر کرد که : گرفتار فتنه شدن در دنیا برابری می کند با عذاب الهی در آخرت . یعنی افتادن در دام فتنه ، بدترین عذاب است برای مسلمانان و مؤمنان در حالیکه عذاب الهی هم بدترین حالتی است که انسان در آخرت بر سرش می آید . یعنی هم فتنه و هم عذاب الهی بالا ترین حدّ سختی را در دنیا و آخرت دارند .
9. (( فـَأمَّا الّذینَ فی قـُلوُبـِهـِم زَیغٌ فـَیَتـَََّبعُونَ مَا تـَشَابَهَ مِنهُ ابتِغَآءَ الفِتنَةِ وَابتِغَآءَ تـَأویلِهِ )) آل عمران / 7
ترجمه : و اما آنان که در دلهایشان انحراف (از حق) است ، برای فتنه گری و یافتن معنای درست از این کتاب از آنچه متشابه است پیروی می کنند
تحلیل : از این آیۀ شریفه ، دو نکتۀ مهم را می توان استخراج نمود که یکی را می شود با همان فرمایش حضرت علی (ع) در خطبۀ 93 نهج البلاغه تفسیر کرد که حضرت می فرمایند : (( الفِتـَنُ إذا أقبَلـَت شَبَّهَت _ فتنه ها هنگامیکه روی می آورند شبهه ایجاد می کنند وبا حق و حقیقت شباهت دارند )) ؛ و کسانیکه از این شبهه ها پیروی می کنند اهل فتنه جویی هستند و به دنبال گسترده تر کردن این شبهات به کمک فتنه اند .
اما نکتۀ دومی که می توان از این آیه فهمید اینکه : ریشۀ اصلی فتنه و خواستگاه اولیۀ آن ، انحراف درونی اشخاص فتنه گر است . خداوند متعال در این آیه با اشاره به این مسألۀ مهم می خواهد به ما این را بفهماند که کسانیکه در راه فتنه گری تلاش می کنند ، اینان در قلبهایشان انحراف از راه حق بوجود آمده است . پس با توجه عمیق تر به این نکته می فهمیم که فتنه با یک طرز فکر مخالف یا یک اختلاف سلیقۀ کوچک بین چند نفر بوجود نمی آید ، بلکه ریشه در انحراف قلبی اشخاص دارد .
10. (( وَ مِنهُم مَن یَقوُلُ ائذَن لی وَ لا تـَفتـِنّی ألا فی الفِتنـَةِ سَقـَطوُا وَ إنَّ جَهَنـَّمَ لمُحیطـَة ٌ بـِالکافِرینَ ))
ترجمه : و از آنها برخی می گویند : به من اذن بده و مرا به فتنه میفکن . آگاه باش که آنها در فتنه فرو افتاده اند . و مسلما ً جهنم بر کافران احاطه دارد
تحلیل : از این آیه می توان فهمید که فرو افتادن در فتنه چاره ای ندارد و فتنه گران هم در جهنم هستند ، درحالیکه جهنم بر آنان احاطه دارد . و فتنه عامل جهنمی شدن کفار می شود .
2 ) فتنه در کلام امیرالمؤمنین (ع)
1. (( کـُن فی الفِتنَة ِ کـَإبن ِ اللـّبوُن ِ، لا ظـَهرٌ فـَیُرکـَب وَ لا ضَرعٌ فـَیُحلبُ )) نهج البلاغة / حکمت 1
ترجمه : در فتنه ها چونان شتر دو ساله ای باش که نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند
2. (( فـَلا تـَکوُنوُا أنصَابَ الفِتنـَةِ وَ أعلامَ البـِدعَةِ )) نهج البلاغة / خطبه 151
ترجمه : پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت ها نباشید
3. حضرت در خطبۀ 50 نهج البلاغه در رابطه با علل پیدایش فتنه ها بیاناتی پر مغز و زیبا دارند که در اینجا به دلیل طولانی بودن آن ، فقط به ذکر ترجمۀ آن بسنده می کنیم :
ایشان می فرمایند : (( همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها ، هوی پرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است ؛ بدعت هایی که قرآن با آن مخالف است . و گروهی بر گروه دیگر ولایت یابند که بر خلاف دین خداست . پس اگر باطل با حق ممزوج نمی شد بر طالبان حق پوشیده نمی ماند ، و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت ، زبان دشمنان قطع می گردید . اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند ، آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره می گردد و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت .
4. در خطبۀ 151 نهج البلاغه نیز حضرت در توصیف فتنه بیاناتی دارند که ترجمۀ آن را باهم می خوانیم :
(( به هنگام پیدایش نوزاد فتنه ها با آگاهی قدم بردارید . فتنه هایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار می گردد و به زشتی و رسوایی گراید . آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زیباست و آثارش چون آثار باقی مانده بر سنگهای سخت زشت و دیرپاست که ستم کاران آن را با عهدی که با یکدیگر دارند به ارث می برند ))
در ادامۀ همین خطبه ، حضرت در توصیف فتنه گران می فرمایند : (( نخستین آنان پیشوای آخرین است ، وآخرین گمراهان اقتدا کننده به اولین است . آنان در بدست آوردن دنیای پست ، بر هم سبقت می گیرند و چونان سگهای گرسنه این مردار را از دست یکدیگر می ربایند . طولی نمی کشد که پیرو از رهبر و رهبر از پیرو بیزاری می جوید و با بغض و کینه از هم جدا می شوند و هنگام ملاقات همدیگر را نفرین می کنند ))
5. حضرت در خطبۀ 138 نهج البلاغه در مورد راه رهایی از فتنه ها می فرمایند :
(( پس باید بر سنت پیامبر (ص) باقی بمانید که برپاست ، و بر آثار رسالت تکیه نمایید که آشکار است . به عهد نزدیکی که بسته اید وفادار بمانید که یادگار پیامبر (ص) بر آن تکیه دارد . و بدانید که این شیطان است که راههایش را هموار می سازد تا قدم بر جای قدمهایش نهید و راهش را پی گیرید ))
3 ) فتنه در کلام رهبری
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ( مدّ ظله العالی ) فتنه را اینگونه تعریف می کنند :
((
فتنه ؛ یعنی حادثه غبار آلودی که انسان نتواند بفهمد چه کسی دوست و چه کسی دشمن
است و چه کسی با غرض وارد میدان شده واز کجا تحریک می شود . فتنه ها را باید با
روشنگری خاموش کرد . هرجا روشنگری باشد ، فتنه انگیز دستش کوتاه می شود . هرجا حرفِ
بی هدف ، تیراندازیِ بی هدف ، تهمت زدنِ بی هدف وجود داشته باشد ، فتنه انگیز
خوشحال می گردد ؛ چون صحنه شلوغ میشود ))
رهبر فرزانۀ انقلاب در یکی از خطبههای نماز جمعهی تهران ، با اشاره به دوران حیات مبارک امیرالمؤمنین(ع) به تحلیل موضوع فتنه پرداختند. ایشان دنیا پرستی دنیا طلبان را ریشۀ اصلی پدید آمدن فتنهها عنوان کردند و دچار چنین بلیهای در دوران حکومت خود دانستند . ایشان با تبیین محیط فتنه که به معنای محیط غبار آلود است فرمودند : (( در چنین وضعیتی است که خیلی ها اشتباه میکنند و بصیرتشان را از دست میدهند. تعصبهای بیخود ، عصبانیتهای جاهلی در چنین فضایی رشد پیدا میکند . آن وقت میبینید محور، دنیا طلبانند. اما یک عده کسانی که اهل دنیا هم نیستند به خاطر فتنه در جهت هدفهای آنها حرکت میکنند ))
(( وقتى
رحمت الهى براى ما پیش خواهد آمد که مواظب و مراقب خودمان باشیم ؛ مراقب حرف
زدنمان ، مراقب اقدام کردنمان ، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بى بند و بارى در حرف
زدن ، در اظهارات علیه دولت ، علیه کسى به خاطر اغراض ، اینها چیزهائى نیست که
خداى متعال از اینها بهآسانى بگذرد. آن وقت کسانى خطا می کنند ، خداى متعال (( و
اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة )) ؛ بعضى از ظلمها، بعضى از
کارها هست که نتیجه و اثر آن دامن همه را میگیرد، نه فقط دامن آن ظالم را ؛
بر اثر رفتار یک عدهاى که در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم
میکنند. باید مراقب این چیزهابود)) 15/8/87
وقتى
رحمت الهى براى ما پیش خواهد آمد که مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرف
زدنمان، مراقب اقدام کردنمان، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بى بند و بارى در حرف
زدن، در اظهارات علیه دولت، علیه کى به خاطر اغراض، اینها چیزهائى نیست که خداى
متعال از اینها بهآسانى بگذرد. آن وقت کسانى خطا میکنند، خداى متعال «و اتّقوا
فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»؛ بله اینجورى است. بعضى از ظلمها،
بعضى از کارها هست که نتیجه و اثر آن دامن همه را میگیرد، نه فقط دامن آن
ظالم را؛ بر اثر رفتار یک عدهاى که در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت
خودشان ظلم میکنند. باید مراقب این چیزها بود.
دیدار کارگزاران حج،
پانزدهم آبانماه هشتاد و هفت
از
گفتار و رفتار تحریکآمیز پرهیز کنید
گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونههائی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این
رویداد را از کام ملت بزدایند. به همه آحاد مردم و بویژه جوانان عزیز که سرزندهترین
نقشآفرینان این حادثهی شورانگیز بودند، توصیه میکنم که کاملاً هشیار باشند.
همواره باید شنبهی پساز انتخابات، روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران
نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحریکآمیز
و بدگمانانه پرهیز کنند.
پیام به مردم به مناسبت
حماسه 22 خرداد، بیست و سوم خردادماه هشتاد و هشت
هدف اهل فتنه چیست؟
اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به
جاى خشیت از خدا بنشانند؛ یعنى مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال
لهم النّاس إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا اللَّه و
نعم الوکیل». یعنى اینکه دائماً دارند به ما میگویند: آقا ! «إنّ النّاس قد جمعوا
لکم فاخشوهم؛ مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها
بترسید!»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل؛ خدا ما را کافی
است و بهترین حامی ما است». نتیجهاش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من اللَّه
و فضل لم یمسسهم سوء، به همین جهت، آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار
بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنها نرسید». نتیجهى این احساس، این درک،
این حقیقت روحى و معنوى همین است. بنابراین، بایستى این شجاعت را داشت.
دیدار اعضای مجلس خبرگان
رهبری، دوم مهرماه هشتاد و هشت
دوپهلو
حرف زدن کمک به فتنه است
دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک
به شفافسازى نیست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، کمک
دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کى به شفافسازى کمک میکند
و کى به غبارآلودگى کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار
بدهند.
دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات
اسلامى، بیست و نهم دیماه هشتاد و هشت
اولین
حرکت در ایجاد فتنه
دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنهى بعد از انتخابات -
اولین کارى که شد، تردیدافکنى در کار مسئولین رسمى کشور بود؛ در کار شوراى
نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنىها خیلى مضر است؛ دشمن این را میخواهد.
جوانان بسیجى باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را،
اینها همه را با هم ملاحظه کنند.
دیدار بسیجیان، چهارم
آذرماه هشتاد و هشت
حق
بر اولیاء حق مشتبه میشود
خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود میکند. شعار طرفدارى از
قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفدارى از امام
میدهند، بعد کارى میکنند که در عرصهى طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام
بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى
نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میکنند. بر
اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میکنند؛ تشویق میشوند علیه
مصالح ملى، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزى که مشکل را ایجاد میکند، همان فریب،
همان غبارآلودگى فضاست... یک کلمهى حق را با یک کلمهى باطل مخلوط میکنند،
حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگرى، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن
کردن، معنا پیدا میکند.
دیدار با جمعی از طلاب و
روحانیون، بیست و دوم آذرماه هشتاد وهشت
به
بازی فتنهگران کمک نکنید!
جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویهاى، کمک به دشمن
است. مىیینم همین طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده
گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در
شرائطى که دشمن با همهى وجود، با همهى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه
است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک
نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههاى
مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون،
بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و
سمت قانونى و وظیفهى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند.
دیدار مردم قم، نوزدهم دیماه
هشتاد وهشت
باید
گرهگشایی کرد
در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است،
شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن
و دوست دشوار است... بایستى گرهگشائى کرد؛ بایستى حقیقت را باز کرد، بایستى
گرههاى ذهنى را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنى همان کار انبیاء؛
فصاحت و بلاغتى هم که گفتهاند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست.
دیدار شاعران، چهاردهم
شهریورماه هشتاد وهشت
همه باید روشنگری کنند
بعضىها در فضاى فتنه، این جملهى «کن فى الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا
ضرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتى فتنه شد و اوضاع
مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این
معنایش این است که به هیچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا
ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب
باید بود... خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ضرعى است که یُحلب؛ همان ظهرى است که
یُرکب! گاهى سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در
فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند.
دیدار اعضای مجلس خبرگان
رهبری، دوم مهرماه هشتاد و هشت
و
اما تودهی مردم...
مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهى بعد از انتخابات - این چند ماه - این بود که
بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف
بیندازند، و نتوانستند. امروز معلوم شده است که آن کسانى که در مقابل عظمت ملت
ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشى از ملت
نیستند؛ افرادى هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانى که بر اثر جهالت خود، بر اثر
لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطى به تودهى مردم ندارند. تودهى مردم راه
خود را ادامه میدهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهورى اسلامى را، راه پیاده
کردن احکام الهى را، راه رسیدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حرکتش
اینجورى است.
دیدار با نیروى هوائى ارتش،
نوزدهم بهمن ماه هشتاد و هشت
منابع و مصادر
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه – ترجمه دشتی
3- سخنرانی های مقام معظم رهبری در سال های 88 و 89