پژوهش حوزه

وب سایت جامع حوزه های علمیه

پژوهش حوزه

وب سایت جامع حوزه های علمیه

پژوهش حوزه

بسم الله الرحمن الرحمیم

بعد از یکسال وقفه در ارائه خدمات سایت pajooheshhowzeh.ir امروز با روشی دیگر و سبکی جدید و با ارائه مطالبی متفاوت در خدمت همه دوستان و کاربران خواهیم بود.
لطفا دوستان ما را از نظرات سازنده خود در ارائه مطالب بهتر دریغ نفرمایند.
با تشکر
مدیر مسئول پژوهش حوزه
مهدی جمشیدی

تبلیغات
آخرین نظرات

مهدویت و جریان های انحرافی

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۲۱ ب.ظ

 بسم الله الرحمن الرحیم

کپی برداری با ذکر نام نویسنده و پرتال جامع پژوهش حوزه بلامانع است



نویسنده: حجت الاسلام و المسلمین 
محمد مهدی جعفری


مقدمه


اَلحمد لله ربِّ العالَمین و صَلیَّ الله علی سیّد المُرسلین محمّدٍ و آلِهِ الطّاهِرین سِیّما بَقِیّه الله الاَعظَم روحی و َارواحُ العالَمینَ ِلتُرابِ مَقدمِهِ الفِداء.

السَّلامُ عَلی المَهدِیّ(عج) اَلَّذِی وَعَدَ اللهُ بِهِ الاُمَم ....

 

موضوع امامت و به ویژه مسأله مهدویّت، یکی از علوم دینی ماست و به دلیل اهمیّت آن از اصول اعتقادی شیعیان شمرده شده است، حتی همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «مسأله مهدویّت را می‌توان در کنار مسأله نبوّت که یکی از اصول دین است، قرار داد»

ایشان در این زمینه می‌فرمایند:« مسأله مهدویّت در شمار چند مسأله اصلی در چرخه و حلقه معارف عالیه دینی است؛ مانند مسأله نبوّت و در حقیقت اهمیّت مسأله مهدویّت را در این حد باید دانست، زیرا آن چیزی که مهدویّت مبشّر آن هست، همان چیزی است که همه انبیا، همه بعثت‌ها به خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی، ساخته و پرداخته بر اساس عدالت و با استفاده‌ از همه ظرفیت‌هایی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ دوران ظهور حضرت مهدی ـ سلام‌الله‌علیه‌و عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه ـ دوران جامعه توحیدی است؛ دوران حاکمیّت توحید است؛ دوران حاکمیّت حقیقی معنویّت و دین بر سراسر زندگی انسان‌هاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیا برای این آمدند»
 
این مطلب که موضوع مهدویّت همیشه از اهمیّتی خاص برخوردار بوده، بر هیچ کس پوشیده نیست، ولی مساله ای که در این باره وجود دارد  و باید به طور جدی به آن پرداخت مساله ی انحراف در موضوع مهدویت و ظاهر گشتن مدعیان دروغین و فرقه های انحرافی است که موجب خروج از مسیر صحیح انتظار و ظاهر گشتن بدعتها و کجرویهای فراوان در دین است.

مقاله حاضر که در پیش روی خواننده محترم قرار دارد درصدد بیان بعضی از عوامل و انگیزه های شکل گیری اینگونه انحرافات است و همچنین با اشاره به نمونه هایی از این انحرافات که در خارج رخ داده،  به تبیین ریشه ای آنان می پردازد تا خواننده محترم هرچه بیشتر با خطرات و راههای مقابله با اینگونه تحریفات آشنا گردد.



 

 

 

..

 
تقدیم به:

محضر مبارک قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم(روحی و ارواح العالمین له الفداء)

و

روح ملکوتی امام راحل عظیم الشأن(ره) و ارواح طیبه شهدا

و

مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای

(اَدامَ الله ظِلَّه علی رُئُوسِ المسلمین)

و

برادر شهیدم، شهید سعید جعفری

 

مقدمه

 

اَلحمد لله ربِّ العالَمین و صَلیَّ الله علی سیّد المُرسلین محمّدٍ و آلِهِ الطّاهِرین سِیّما بَقِیّه الله الاَعظَم روحی و َارواحُ العالَمینَ ِلتُرابِ مَقدمِهِ الفِداء.

السَّلامُ عَلی المَهدِیّ(عج) اَلَّذِی وَعَدَ اللهُ بِهِ الاُمَم ....

 

موضوع امامت و به ویژه مسأله مهدویّت، یکی از علوم دینی ماست و به دلیل اهمیّت آن از اصول اعتقادی شیعیان شمرده شده است، حتی همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «مسأله مهدویّت را می‌توان در کنار مسأله نبوّت که یکی از اصول دین است، قرار داد»

ایشان در این زمینه می‌فرمایند:« مسأله مهدویّت در شمار چند مسأله اصلی در چرخه و حلقه معارف عالیه دینی است؛ مانند مسأله نبوّت و در حقیقت اهمیّت مسأله مهدویّت را در این حد باید دانست، زیرا آن چیزی که مهدویّت مبشّر آن هست، همان چیزی است که همه انبیا، همه بعثت‌ها به خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی، ساخته و پرداخته بر اساس عدالت و با استفاده‌ از همه ظرفیت‌هایی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ دوران ظهور حضرت مهدی ـ سلام‌الله‌علیه‌و عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه ـ دوران جامعه توحیدی است؛ دوران حاکمیّت توحید است؛ دوران حاکمیّت حقیقی معنویّت و دین بر سراسر زندگی انسان‌هاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیا برای این آمدند»
 
این مطلب که موضوع مهدویّت همیشه از اهمیّتی خاص برخوردار بوده، بر هیچ کس پوشیده نیست، ولی مساله ای که در این باره وجود دارد  و باید به طور جدی به آن پرداخت مساله ی انحراف در موضوع مهدویت و ظاهر گشتن مدعیان دروغین و فرقه های انحرافی است که موجب خروج از مسیر صحیح انتظار و ظاهر گشتن بدعتها و کجرویهای فراوان در دین است.

مقاله حاضر که در پیش روی خواننده محترم قرار دارد درصدد بیان بعضی از عوامل و انگیزه های شکل گیری اینگونه انحرافات است و همچنین با اشاره به نمونه هایی از این انحرافات که در خارج رخ داده،  به تبیین ریشه ای آنان می پردازد تا خواننده محترم هرچه بیشتر با خطرات و راههای مقابله با اینگونه تحریفات آشنا گردد.

 

 

1

 

 


تحریف مهدویت در آیینه تاریخ

دفتر تاریخ را که ورق بزنی، خواهی دید همواره دروغ پردازان نابکاری بوده اند که خودشان را رهبر حقیقی معرفی می کردند تا سیر واقعی هدایت را منحرف کنند و انسان ها را به سوی پرتگاه های مخوف ظلالت و گمراهی ببرند. این افراد عَلم جهالت بر دوش می نهادند تا خلق را به سوی پس کوچه های ظلمت رهنمون شوند.

همان گونه که هدایت گران راستین در زندگی انسان ها بسیار لازم و مفیدند، به همان اندازه جاهلان فریب کاری که به قصد تخریب عقاید حقه، حجابی می شوند در برابر خورشید هدایت، وجودشان خطرناک و گمراه کننده است.

زمانی که امام عصر رخت غیبت طولانی را به تن کرد، هوشمندانه سخن از مسأله اخلال در رهبری به میان آورد و مشت دروغ گویان افترازن را باز کرد که خود را به جای امام و نماینده او معرفی می کردند. طنین دل نشین سخنان مولا از پشت این واژه ها گوش را می نوازد:

" و به زودی برای شیعیانم کسانی ظاهر خواهند شد که ادعای مشاهدة مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی چنین ادعایی بنماید، مسلما دروغ گو و افترا زننده است."

روزها و شب های غیبت کبری،  دروغ گویان بسیاری را به خود دیده است. کسانی که به طمع مال و جاه و یا با حمایت بیگانگان و استعمارگران غرب، ادعای قائمیت کردند. در اینجا به ذکر چند نمونه از ادعاهای مدعیان دروغگو اشاره میکنیم:

ظهور فرقه بابیت

 یکی از آنها «علی محمد» فرزند میرزا رضای بزاز و بنیان گذار فرقه بابیت بود. 160 سال پیش زمانی که 25ساله بود ادعای بابیت امام عصر را کرد و نمونه بارزی شد برای کلام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه). او می گفت بنده ای از بندگان و نماینده ای از نمایندگان امام عصر است.

بعدها که زمینه را مساعد دید در گوشه و کنار آثارش ادعای عجیبی کرد. کم کم ادعا را علنی مطرح کرد و با بانگ بلند گفت: من همان قائم هستم که انتظار او را می کشید!

 

2

 
 


مدعیان دروغین و حمایت استعمار

حمایت های بی دریغ بیگانگان و استعمار سبب شد که این مرام در فراموش خانه تاریخ راه نابودی را نپیماید و این صدای کریه بعدها از حلقوم افراد دیگری خارج شود. منجی آخرالزمان تنها به محمدعلی باب خلاصه نشد. پس از او افرادی بودند که به منظور فریب مردم ساده دل به ناموس الهی یعنی دین خدا خیانت کردند و خود را فرستاده خدا نامیدند آنها عده ای ساده لوح را به گرد خود جمع کردند و بافته های ذهنی و تحلیلات مهمل خویش را به نام وحی الهی به خورد عوام دادند.

چهره هایی مانند میرزا حسین علی نوری موسس فرقه بهائیت، فرزندش عباس افندی و نوه دختریش شوقی افندی، قادیانی، مهتدی سودانی و ده ها تن دیگر که مقام امامت به کامشان شیرین آمد و یکی پس از دیگری امام زمان شدند!

ادعا از پشت میله های زندان

گمان نکنید که این ادعاها تنها در گذشته مطرح می شده هم اکنون مدعیان بسیاری هستند که در زندان به سر می برند و شاید منتظر دمیدن لحظة ظهورشان از پشت میله های زندان باشند.

سامر ابوقمر که رهبر گروهک جندالسماء در عراق بود، با حمایت رژیم صدام و حزب بعث بر سر کار آمد!

پس از سقوط صدام مدتی ناپدید شد و در این دوران کتاب «قاضی السماء» را نوشت و در این کتاب خودش را شیعه خالص معرفی کرد. او در این کتاب پس از نفی اعتقادات اصیل شیعه مدعی شد که خودش امام زمان است و فرزند بلافصل امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) . او می گفت نام حقیقی اش علی بن علی بن ابی طالب است و برادر امام حسن و امام حسین‡ . حالا چطور سر از دوران ما درآورده خودش می گفت به صورت نطفه ای به آسمان برده شده و در آنجا منجمد گردیده و سپس در این زمان در رحم مادر دومش یعنی امه السود قرار داده شده و متولد گردیده است.

بساط این گروهک با دخالت پلیس عراق جمع شد.

 

 

3

 
 


منجیان دروغین پای چوبه دار

منجیان دیگری نیز بودند که مدت کوتاهی پس از ظهورشان بر دار مجازات آویخته شدند. محمد حسین زاده ابوحبیبی معروف به درویش در شهریور1386 در قم ظهور کرد. او نه سوادی داشت و نه اطلاعات دینی درستی. اما با رهبری گروه های مختلف به ایجاد انحراف در دین و تغییر در اجرای دستورات الهی همت گماشت! هم چنین پس از مدتی رمالی و دعانویسی، ادعای امام زمانی هم کرد و ضمن اشاعه فحشا و فساد به طور علنی به حرم های پیشوایان معصوم بی احترامی نمود.

در آذرماه سال 1385 دادستان قم از دستگیری منجی دیگری به نام ع.د خبر داد. این فرد ضمن مبارزه علنی با مسلمات دین، جمکران را قبله معرفی کرده و با چاپ کتابی صد صفحه ای درصدد فریب افکار عمومی برآمده بود.

خداوند دین خود را حفظ می کند

فرقه سازی استعماری برای از بین بردن مذاهب اصیل سابقه ای حداقل سیصدساله دارد. از دوره صفویه این فرقه سازی توسط دشمنان اسلام رواج پیدا کرد . اگر به تلاش های آمریکا و صهیونیست برای ساقط کردن موضوع مهدویت و خرافی و بی پایه معرفی کردن آن نظری بیندازیم متوجه می شویم که دشمن به تاراج سرمایه های گران سنگ فرهنگی به عنوان مهم ترین راه به دست گرفتن تمام داروندار کشورهای ممالک اسلامی چشم دوخته است.

اما از آنجا که حجت های رسای الهی پیوسته در کار است و هدایت مردم در کف اقتدار الهی، دست فریب این دشمنان همواره رو می شود تا انسان های حق جو راه باطل را نپیمایند و باطل بر حق چیره نشود. چرا که وعده الهی در حال تحقق است که: انّ علینا للهدی؛ هدایت مردمان با ماست!

آسیب شناسی مریدان

 

با مروری بر هویت مدعیان، اگر چه در می یابیم که آمار مدعیان مرد بیش از زنهاست، اما قاطبه تاثیرپذیران و مریدان، از قشر زنان و دختران می باشند. می توان موارد ذیل را از مهمترین انگیزه های پیروی از مدعیان دروغین دانست:

 

4

 

ارتباط آسان وسریع با عالم غیب و با حضرات معصومین علیهم السلام آگاهی از آینده، قدرت یافتن بر احضار ارواح و اجنه، رفع حاجات دنیایی و دستیابی به ثروت های کلان، درمان بیماری های صعب العلاج، رفع اختلافات خانوادگی و افزایش مهر و محبت او در دل دیگران، انتقام و شکست رقیب از راه غیر طبیعی، موفقیت در زندگی و تحصیل، ... .

 

شگردهای جذب متمهدین

 

افراد مدعی، بسته به موقعیت، امکانات و اهداف خود، هم از روش فردی ـ چهره به چهره ـ و هم از روش های سازمانی ـ با تعیین سرگروه ها و حلقه های رابط ـ به جذب پیرو و مرید مشغولند. در مجموع روش ها و شگردهای تاثیر گذاری این جماعت به قرار ذیل می باشد:

 

1- شناسایی و جذب افراد ساده لوح و زودباور.

2- تأمین مایحتاج مریدان و تطمیع جوانان با پول، مواد، مسکن و تأمین اسباب عیش و نوش آنها.

3- تشویق جوانان به ارتباطات آزاد جنسی و تن پروری؛ مانند برگزاری جلسات فساد اخلاقی و اردوهای مختلط و توصیه به زنان برای کشف حجاب در مراسمات خود.

4- دادن اذکار و اوراد غیر مأثور و ختومات عجیب و غریب و توزیع دستورالعمل های غیرشرعی و به ظاهر جذاب.

5- چشم بندی، کف بینی، رمالی و انجام امور خارق العاده و یا غیر عادی نما مانند احضار اجنه و تسخیر ارواح.

6- ادعاهای گزاف و دروغ پردازی های بزرگ مانند: ادعای کرامت و معجزه، ادعای دانستن اسرار و رموز هستی و کشف اسرار و رازهای مگو، تسلط بر علوم غریبه و دانستن خواص حروف و اعداد و جداول.

7- خواب سازی و یا تعبیر خواب های مریدان به شکل جذاب و دلخواه.

8- لفاظی و سخنوری و سوء استفاده از قدرت بیان خود در جذب مخاطب.

9- تفسیر به رأی قرآن و منابع مذهبی و بدعت در انجام مناسک دینی و صدور فتواهای من درآوردی مانند خواندن نماز به زبان فارسی و یا ترک کامل آن در مواقع تشخیص مراد.

10- انتقال حس شخصیت کاذب به مریدان مانند دادن سفارت و مأموریت های خاص به هر مرید.

 

11- ادعای شفاعت گناهان و شفای امراض صعب العلاج.

12- ادعای ارتباط و وابستگی به نهادهای حوزوی، قضایی، امنیتی و انتظامی و دیگر مراکز موجه نظام برای جلب اعتماد مریدان.

13- ادعای ایصال آسان و بدون زحمت مریدان به مقامات معنوی؛ مثلا تنها با بیعت کردن و دستبوسی و تبعیت بی چون و چرا از مراد.

14- نفوذ در NGO  (تشکلات غیر دولتی) ؛ با وعده کمک های مادی و دستگیری ها ی معنوی.

5

 

 


اصالت مهدویت و ادعاهای باطل

مساله ی حضرت بقیة الله الاعظم، مهدی موعود (عج)، یکی از بارزترین و بدیهی ترین مسایل اسلامی و مورد تایید و اعتقاد همه ی مسلمانان به ویژه شیعیان است، زیرا صدها آیات قرآنی و روایات نبوی این مساله ی با اهمیت را به طور گسترده و مبسوط عنوان و مطرح ساخته اند و جزئیات آن را با بیاناتی دقیق و روشن، ذکر کرده اند، به طوری که ابهامی برای کسی باقی نگذاشته اند .

تمامی فرق اسلامی - تقریبا - این آیات و روایات و مفاد آن ها را به نحوی درکتب حدیثی و کلامی و تفسیری و احیانا رجالی و تاریخی خود متعرض شده اند و درباره ی آن به شکل های مختلف سخن گفته اند، تا جایی که می توان ادعا کرد که کم تر دانشمند و عالمی، بلکه مسلمانی یافت می شود که به این موضوع مهم و خطیر نپرداخته، یا این که این مطلب به گوش او نرسیده باشد .

شاهد روشن و قوی این مدعا، صدها کتابی است که در طول تاریخ، با استفاده از این نام شریف و مقدس به وجود آمده است . اما این مساله ی مقدس و بدیهی - بسان هر مساله ی دیگر دینی و اسلامی حتی مانند الوهیت و ربوبیت و نبوت و رسالت - گه گاهی مورد سوء استفاده ی افراد یا گروه هایی البته با انگیزه های شخصی یا سیاسی، قرار گرفته و می گیرد و اهداف و اغراض خاصی از این عمل دنبال شده و می شود .

مگر نه این که جهان همیشه شاهد این مطلب است که افرادی گستاخانه مدعی الوهیت یا ربوبیت شده و کوس خدایی زده اند و یا مدعی نبوت و رسالت شده و دعوی پیغمبری نموده اند؟ ! ! بدیهی است که این سوءاستفاده ها و این ادعاهای مفتضح و رسوا، هرگز به اصل و اصالت این حقایق ضربه نمی زند و کسی نمی تواند با این بهانه که گه گاهی این نوع مطالب واقعی و ریشه دار در فطرت و عقل و مؤید به صدها بلکه هزاران دلیل، مورد سوء استفاده قرار گرفته یا می گیرد، آن ها را زیر سئوال ببرد و یا این که به نحوی در صحت اصل آن ها، تشکیک کند .

از آن جا که مساله ی حضرت بقیة الله الاعظم، مهدی موعود (عج)، که در آیات و روایات فراوانی خصوصیات آن مطرح شده است، نزد مسلمانان، مساله ای مقدس و ظهور حضرتش همواره آرزوی آنان بوده است، از این قاعده مستثنا نبوده و نیست .

این مساله ی مهم از همان زمان ائمه ی اطهار علیهم السلام و حتی با وجود خود امامان - که جزو مبشران و نویددهندگان به آن بوده اند - به نحوی مورد سوء برداشت قرار گرفت و با برخورد ائمه علیهم السلام، مواجه شد .

6

 

این روند خطرناک و انحرافی در عصر غیبت صغری مخصوصا پس از آن، به شکل هایی مانند ادعای دروغین (سفارت و نیابت خاصه) حضرت مهدی (عج) تجلی می نمود، که مورد تکذیب حضرت (عج) و هشدار آن وجود مقدس قرار می گرفت و مؤمنان تنها به سفرا و نواب واقعی توجه داده می شدند . البته این حرکت در زمان های بعد، نه تنها در جوامع شیعی بلکه در جوامع سنی نیز ادامه پیدا کرد و از اعتقاد و علاقه ی مسلمانان به این مطلب مقدس و حساس و سرنوشت ساز، بی محابا و ناجوانمردانه بهره برداری می شد!

با این حال، خوشبختانه با هشدارهای قوی و به موقع عالمان دین و صدور ده ها روایت که شمایل و نشانه های آن حضرت، شرایط ظهور و نحوه کار آن ذخیره ی الهی را بیان می کرد، ماهیت پلید آن حرکت های شوم و مغرضانه آشکار می شد و صاحبان آن مفتضح و رسوا می گشتند .

این ماجرا سردرازی دارد که از حوصله ی این مقاله ی مختصر بیرون است . لذا ما در این جا تنها به بخشی از آن چه در دو قرن اخیر واقع شد و مسلمانان بخصوص شیعیان هنوز از تبعات و پیامدهای ناگوار آن رنج می برند، می پردازیم تا شاید گامی، در جهت تنویر اذهان باشد .

آن چه  در این قسمت تقدیم  حضور خواننده محترم می گردد، بررسی کوتاهی است درباره ی فرقه ای که متاسفانه، زمینه ساز پیدایش فرقه ی ضاله ی بابیت و سپس بهائیت شد .

 

شیخیه; ریشه ی بهائیت

اگر بخواهیم تصویری جامع و گویا از فرقه ی ضاله ی بهائیت داشته باشیم، لازم است ریشه ی پیدایش بهائیت را مورد بررسی و دقت قرار دهیم . در حقیقت، بهائیت زاییده ی بابی گری است و بابی گری از کشفیه، و کشفیه هم فرزند ناخلف شیخی گری است . قهرا برای پی بردن به واقعیت بهائی گری باید ریشه ها و دامنه هایی را که در آن متولد شده و پرورش یافته است، بشناسیم . لذا قبل از ورود به بحث بهائیت، باید دو فرقه ی دیگر را مورد بررسی قرار بدهیم . ما در این جا اول فرقه ی شیخیه را مورد بحث قرار می دهیم .

الف - شیخیه

1- شیخ احمد احسائی کیست؟

7

 

مؤسس فرقه ی شیخیه، شیخ احمد احسائی است . شیخ احمد احسائی فرزند زین الدین بن ابراهیم بن صفر بن راغب بن رمضان درسال 1160 ه . در قریه ای به نام مطیرفی از قراء احساء یا (لهسا) متولد شد . وی از اعراب صحرانشین بود، ولی به خاطر اختلافی که بین جد دوم و سومش (دائر و رمضان) پیدا شد، به منطقه ی احساء رفتند . اجداد شیخ احمد از سنی های متعصب بودند، ولی آمدن آن ها به منطقه ی احساء که شیعه نشین بود، باعث شد تحت تاثیر شیعه قرار گرفتند . با این حال، به دلیل سابقه ی تعصب و صحرانشینی، به نظر می رسد تشیع آن ها از روی تحقیق و تعقل نبوده است و چه بسا از باب هم رنگ شدن با محیط جدید بوده است .

2- اوصاف احسائی

برخی از مریدان وی اوصاف عجیب و غریبی را به او نسبت داده اند و از وی فردی استثنایی و دارای الهامات و امدادهای غیبی، ساخته اند، ولی بیشتر این اوصاف توسط پسرش به او الهام می شد . بیشتر اوصافی که به او نسبت داده شده، از ناحیه ی پسرش بوده که کتابی هم در وصف او نوشته است . مثلا قبل از 5 سالگی، یادگیری قرآن را تمام کرد . خود می گوید: «در ایام طفولیت، جسمم با بچه ها در حال بازی بود، ولی روحم در عالم دیگر بود . همیشه فکر می کردم و تدبیر می نمودم و بر همه مقدم بودم . در سنین کودکی، بر این عادت بودم که در خلوت هایم درباره ی اوضاع جهان و مردم می اندیشیدم که: کجایند ساکنین این عمارات که این بناها و کاخ ها را ساخته اند و وقتی متذکر احوال شان می شدم، می گریستم . در مجالس لهو که در آن زمان شایع بود، می رفتم، ولی از آن کناره گیری می کردم . اگر هم جسمم با آن ها بود، ولی روحم در ملا اعلی بود»

لازم به تذکر است که در منطقه ای که او سکونت داشت، موسیقی و غنا و امثال این ها خیلی رواج داشت تا آن جا که دستگاه موسیقی را بر درب خانه های شان آویزان می کردند . درباره ی حافظه و هوشمندی خویش نیز می گوید: «دو ساله که بودم، سیلی آمد و همه چیز را برد جز یک مسجد و خانه ی عمه ام; حبابه .» که این سخن، حافظه ی قوی او را می رساند .

گویند زمانی بر مقتولی گذر کرد، با عبارت فصیح به او خطاب نمود: «این ملکک، این شجاعتک، این قوتک؟ ملک و شجاعتت چه شد، نیرو و توانت کو؟» و بعد بر دگرگونی زمان، می گریست . این فضایل مربوط به دوران طفولیت او است که مقدمه ای است برای ادعاهایی دیگر . به هر حال، اوصافی برای او ذکر نموده اند که لازمه اش، قداست و نبوغی خارق العاده است که در اصلاب وی بی سابقه بوده و هدف از این کار، چیزی جز اغواء و فریفتن مردم نبود .

نکته ی قابل توجه این است که: چنین اوصافی بعد از آن که وی، رییس این گروه گردید، توسط پسرش، بیان می شد تا مریدانش از او پیروی کنند .

 

8

 
 


3- علماء و احسائی

از علمای معاصر و غیر معاصر او، به خاطر عقاید باطله، چیزی جز تکفیر و تفسیق و نکوهش و ذم او نقل نشده است که به اسامی بعضی از آن ها اشاره می کنیم:

1- سید محمد مجاهد; نویسنده ی مناهل (متوفی 1242 ه )

2- سید مهدی طباطبایی; نویسنده ی کتاب ریاض (متوفی 1260 ه )

3- شیخ محمد حسین; نویسنده ی فصول (متوفی 1261 ه )

4- سید ابراهیم قزوینی; مؤلف ضوابط (متوفی 1262 ه )

5- شهید سوم شیخ محمد تقی قزوینی (متوفی 1264 ه )

6- شیخ شریف العلماء (متوفی 1265 ه )

7- شیخ محمد حسن مؤلف جواهر (متوفی 1266 ه )

8- ملا آقا دربندی; مؤلف کتب خزائن الاصول و خزائن الاحکام (متوفی 1285 ه )

9- میرزا محمد باقر خوانساری; نویسنده ی روضات الجنات (متوفی 1313 ه )

4- تحصیلات شیخ

شیخ بعضی علوم و بعضی از معارف را تحصیل نمود بی آن که برای او شفای قلبی حاصل شود و توشه ای معنوی برگیرد . خود می گوید: «در 25 سالگی در خواب دیدم که کتابی در مقابل من باز شد و این قول خداوند: «الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی » (2)را چنین تفسیر می کرد: الذی خلق; یعنی اصل شی را که هیولا باشد، خلق کرد . فسوی; یعنی صورت نوعیه ی آن . قدر; اسباب آن . فهدی; یعنی از این نوع به خیر و شر هدایت کرد . بر اثر این خواب، انقلابی عجیب در من ایجاد شد که مرا از ادامه ی تحصیل علوم که ظاهری و غیرواقعی است، بازداشت » .

بنابراین ادعا، این مطلب برایش از این علوم و معارف که آن ها را صرفا ظاهری می داند، بهتر است! زیرا گویی منادی غیبی، او را مورد خطاب قرار داده است، چیزی شبیه به وحی یا اشراق و الهام .

9

 

در ادامه می گوید: «پس از عزلتی چند، و در نفس خود، امور دیگری را احساس کردم »

مریدان او ادعا کرده اند که شیخ، علمش را از عالم اعلی گرفته است برخلاف دیگران که با همه ی سعی و کوشش وافر خود از آن عاجز هستند، برای او در علوم مختلف، 300 تالیف ذکر کرده اند و تنها یک هزارم فضایل او مطرح شده است . در هر فن و علمی از تمام متخصصان بالاتر است .

گفته شده ایشان سفرهای زیادی به بلاد مختلف داشته، خصوصا بلاد و شهرهایی که دارای حوزه ی علمیه بوده و علمای بزرگ در آن زندگی می کردند . شرکت در درس آن علما باعث شد که علوم زیادی فراگرفته و از او یک عالم بزرگ و شخصیتی مقدس و متقی بسازد . منتها این ادعا را اموری تکذیب و از اهمیت آن می کاهد که اینک آن ها را بر می شماریم:

1- بنابر آن چه که از ایشان نقل شده است یا به او نسبت داده اند، او نه برای آموختن، بلکه صرفا برای آزمایش علما در دروس شرکت می کرد .

2- بنابر تصریح خود یا نقلی که از او شده است، با دیدن آن خواب، حقایق علوم را دریافت و به او الهام گشت .

3- ادعای این که علم او لدنی بود .

گویند: بعضی از علوم مانند فلسفه و تصوف و بعضی علوم غریبه را در سفرهایش آموخت و به دلیل همین علوم یا به خاطر اعتماد بر بعضی از روایات که معنای آن را نفهمیده بود، دچار چنین سرانجامی شد .

شیخ احمد احسائی در اوایل امر به تقوی، زهد و ورع توصیف شده است و لذا بعضی او را مدح کرده اند . لیک با بیان اعتقادات غلوآمیز و ادعاهایش، انحراف او مشخص گشت . بدین سبب، علما به تکفیر او حکم دادند .

5- شیخ احمد احسائی و تشیع

شیخ احمد احسائی دارای مسلکی اخباری بود . او به اموری غریب معتقد بود که با اعتقادات شیعه ی امامیه که در طول قرون متمادی در کتب کلامیه و اعتقادیه ی خود به صورت مختصر و مطول بیان کرده اند، فاصله ی زیادی دارد . مواردی از اعتقادات شیخ را بر می شماریم:

1- ائمه را به عنوان علل اربع برای عالم ذکر کرده است (علل فاعلی، مادی، صوری، غایی .) این غلوی است که عقل و شرع مقدس از آن ابا دارد .

10

 

2- اصول دین 4 تا است: معرفت الله، معرفت انبیاء، معرفت ائمه، معرفت رکن رابع; که شیوخ و بزرگان شیخیه هستند .

3- قرآن، کلام نبی صلی الله علیه و آله است . شیخ با این کلام، منکر وحی بودن قرآن است .

4- اتحاد حق با خلق; یعنی الله تعالی با انبیاء، شی ء واحدی هستند .

5- تفسیر معاد به معنای غیرمتعارف و بیگانه از آن چه علمای کلام می گویند .

6- تفسیر امام به شی ء غریب که همراه با غلو، شرک و خرافه است که قرآن و شرع مقدس، مخالف چنین امری است .

7- اعتقاد به رکن رابع که از مختصات این فرقه است .

دلیل اعتقاد به رکن رابع:

برای هر سلطانی، 4 وزیر است و اگر این چهار وزیر نباشند، ملک و سلطنت از بین می رود و کم و زیاد کردن آن ها هم جایز نیست:

1- وزیر عدل;

2- وزیر انفاق;

3- وزیر جنگ;

4- وزیر دارایی و مالیات .

چون خداوند و نبی و امام از جنس بشر نیستند، لازم است بین آن ها و خلق، شیوخ آن ها واسطه و موضوع تجلی حق باشند . این ها این اصل را در مقابل سفارش ائمه ی معصومین علیهم السلام در رجوع به فقهاء که قدرت استنباط احکام را از کتاب، سنت، عقل و اجماع دارند و حجت بر عوام هستند، قرار داده اند .

8- اعتقاد عجیب و غریب شیخ در مورد امام عصر (عج)، استهزای آن حضرت است که شبیه به کلام منکرین است و گفته است امام غایب در پشت پرده ی غیبت چه فایده ای دارد؟ وی گفته است: ان الامام الحجة خاف وفر الی العالم حور قلیائی; امام عصر به خاطر ترس به عالم حور قلیایی گریخت .

9- اعتقاد به حقانیت فرقه ی شیخیه و عقاید آن و تصریح به بطلان جمیع فرق شیعه حتی امامیه .

11

 

10- نفی عدل که نزد شیعه از اصول دین است .

شیخ احمد احسائی در یکی از کتاب هایش به خلفا حمله کرد . به همین دلیل، حکومت عثمانی که در آن وقت بر عراق، سیطره داشت، به کربلا حمله کرد، عده ای از اهالی آن جا را کشت، خانه ها را آتش زد و ویران کرد . در این میان، خانه ای جز خانه ی سید کاظم رشتی شاگرد شیخ احمد احسائی سالم نماند . شیخ که مسبب این فتنه بود، خود در امان ماند . مدتی بعد به حجاز رفت و در آن جا مورد احترام قرار گرفت . این در حالی بود که حکام آن دیار، سنی بود و زیر نظر حکومت عثمانی قرار داشتند .

به هر حال شیخ در 57 سالگی به سال 1241ه . از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد .

شاگردان شیخ، مروجان عقاید او و مورد عنایت ناصرالدین شاه بودند، (او به دنبال معارضه و مقابله با قدرت علمای شیعه بود) و کارهای آنان به اختلاف بین صفوف شیعیان انجامید، خصوصا در آن زمان که شیعیان عراق تحت حکومت متعصب سنی عثمانی بوده و به اتحاد، نیاز شدید داشتند . سعی همیشگی استعمار بر این بود که مراجع را که ملجا و پناه شیعیان، بودند از میان بردارد .

سید کاظم رشتی که در کلاس درس او شرکت و عقاید او را ترویج می داد، بعدها فرقه ی کشفیه را تاسیس کرد .

بعد از مرگ شیخ، فرقه ی او به شعب مختلف تقسیم شد مانند: کرامیه، احقاقیه، حجت الاسلامیه و باقریه که هر یک از این ها افکار مخصوص به خود را داشتند .

ب - کشفیه

1- سید کاظم رشتی کیست؟

سید کاظم رشتی فرزند سید قاسم رشتی گیلانی حائری، ایرانی الاصل بود و در سال 1212ه . متولد شد .

بعضی گفته اند نسبش از سادات حسینی بوده، ولی بعضی گفته اند که اصلا سید نبوده، بلکه این یک اسم مستعاری است; زیرا در یزد با نام احمد احسائی به فعالیت می پرداخت .

وی در 21 سالگی به کربلا رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند و عقیده ی شیخ را ترویج می کرد . بعد از وفات شیخ، از بین مشایخ شیخیه، وی چون جرات زیادی در اظهار عقاید سلف خود داشت یا به خاطر اسباب خارجی و سیاست مداران خارجی، به عنوان رییس انتخاب شد . او بر عقاید سلف خود، اوهامی جدید افزود و ادعاهای شبیه به کشف داشت . شاید به همین خاطر، به آن ها کشفیه می گویند .

12

 

سید کاظم 20 سال رییس فرقه بود و بین پیروانش در ایران و عراق، رکن رابع بود . او می گفت: فقط ما شیعه ی کامل هستیم .

2- تالیفات

سید رشتی، کتب زیادی قریب به 120 کتاب، تالیف کرد که در بردارنده ی امور غریبه و ادعاهایی عجیب است و از غلو و خرافه درباره ی ائمه ی معصومین علیهم السلام آکنده است . او غالبا کتاب هایش را با رمز می نوشت .

افندی عبدالباقی عمری فاروقی موصلی، در مدح سلطان عثمانی که پرده ای از پرده های حرم نبوی را برای مرقد موسی بن جعفر علیه السلام به عراق فرستاد، قصیده ای دارد و در آن به یکی از فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام اشاره می کند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: انا مدینه العلم و علی بابها . افندی این کلام را به صورت شعر درآورد و گفت: "هذا رواق مدینه العلم الذی من بابها قد ضل من لایدخل". سید کاظم رشتی این بیت را شرح کرد و گفت: این مدینه ای عظیم در آسمان است و ائمه علیهم السلام در آن ساکن هستند . بعد این مدینه را توصیف می کند که این مدینه، 21 محله دارد و 360 کوچه . سپس برای هر یک از آن ها نام عجیب و صاحبی با اسم عجیب ذکر می کند . این ها مطالبی شبیه اساطیر و خرافات است که دین و عقیده را به مسخره و استهزاء گرفته است .

وقتی این شرح اسطوره ای به شاعر رسید، گفت: چنین سخنی به ذهن من هم خطور نکرده بود .

سید محمود آلوسی مفتی بغداد که در عناد با شیعه معروف است، سید کاظم را مورد احترام قرار داد . وی وصف عجیبی را برای او بیان می کند و می گوید: اگر سید رشتی در زمانی بود که آمدن نبی امکان داشت، پیامبر بود و من نخستین کسی بودم که به او ایمان می آوردم; چون شرایط نبوت را از نظر اخلاقی و علم کثیر و عمل به سجایای انسانی داراست .

آیا چنین ستایشی از طرف مخالفین، دلالت بر رضایت آن ها از این فرد فاسد العقیده ندارد و آیا دلیل بر این نیست که آن چه رشتی گفته و نشر داده، مخالف راه و روش اهل بیت علیهم السلام بوده است؟

3- سید کاظم رشتی و مهدویت

13

 

سید کاظم رشتی، مهدویت را به صورتی موهوم مطرح می کرد . برای مثال می گفت: الآن مهدی در بین شماست . او حتی مبلغینش را به اطراف می فرستاد که: آماده باشید، آقا می آید و گاهی می گفت: آقا بین خود شماست . به خاطر همین افکار خرافاتی و موهوم، یکی از شاگردان بارزش به نام علی محمد باب ادعا کرد که من باب امام زمان هستم . بعد ادعا کرد که خود مهدی هستم . مردم هم دور او را گرفتند و زیربنای بابیت شکل گرفت .

سید کاظم رشتی، شاگردانی را تربیت کرد که متاسفانه بعضی از آن ها از اهل علم بودند . آنان عقاید و افکار او را در مناطقی از ایران از جمله; کرمان، آذربایجان و تبریز ترویج دادند .

احسائی و رشتی، نایبی را معرفی نکردند، ولی بعضی ها در بعضی مناطق ادعا کردند که نایب سید هستند .

سید کاظم، قریب به 150 تالیف داشت که برخی از آن ها شرح بعضی از ادعیه است . با تاویلاتی غریب شبیه به داستان .

سید کاظم در سال 1259 هجری درگذشت و فرزندش سید احمد، رییس فرقه شد .

*                  *                *

14

 

لزوم کار علمی و نگاه عالمانه به مباحث مهدویّت
 
بی گمان، اگر مسأله‌ای به صورت علمی و با پشتوانه درست پژوهشی انجام شود، از تحریف و غلوهای مغرضانه یا جاهلانه دور خواهد ماند. مسأله مهدویّت نیز از این امر جدا نیست. ورود به مباحث مهدوی به صورت تخصصی و علمی، بسیاری از نگرش‌های نادرست و احساسی در رابطه با امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی ـ را برطرف خواهد کرد. در سال‌های اخیر تشکیل گفتمان مهدویّت توسط برخی مسئولین، نشان از دغدغه آنان به این مسأله دارد و این امر موجب شده که عموم مردم نیز توجه ویژه‌ای به مباحث مهدوی پیدا کنند که این امر بسیار پسندیده و مبارک است؛ اما بیان مطالب غیر علمی و تخصصی و در برخی از موارد احساسی، زمینه ورود اظهار نظر افراد غیر کارشناس را موجب شده که با طرح نظرهای عوامانه و غیر علمی، جامعه را تحت تأثیر این‌گونه اظهار نظرها قرار داده‌اند. برای ورود به مباحث مهدوی به صورت علمی و محققانه، موارد زیر لازم و ضروری است:
 
1
- یادگیری علم حدیث از جمله ادبیات عرب، علم رجال و راویان حدیث، علم درایه و فهم حدیث... ؛
 
2
- برگزاری کلاس‌های معرفتی با استفاده از اساتید متخصص در زمینه مهدویّت؛
3
- تحقیق و پژوهش‌های علمی متکی به مدارک و مستندات درست؛
4
- اتکّا نکردن به تخیّلات و احساسات در تحقیقات راجع به امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی؛
5
- ارایه و انتشار مقاله‌ها، پایان‌نامه‌ها و کتب با بهره از یافته‌های علمی معتبر؛
6
- برگزاری همایش‌ها و نشست های نقد و نظر درباره تحقیقات و پژوهش‌ها.
اما با همه کارهای علمی، باید نگاه عالمانه‌ای نیز در کنار موضوع مهدویّت قرار گیرد تا از یافته‌ها، دریافت های سطحی و قشری صورت نگیرد؛ چه بسا افرادی که به منابع علمی آشنایی تمام داشته، ولی در استنباط خود نگاه عالمانه را از دست داده و دچار عوام‌زدگی شده‌اند. زمانی که منابع صحیح علمی با نگاه عالمانه (به صورت اجتهادی) تلفیق شود، نظریّه‌های علمی ایجاد می‌شود که کاملاً با شرایط اجتماعی موافق بوده و راه انحراف و سوء استفاده‌های احتمالی را می‌بندد.
 
مقام رهبری در این باره می‌فرمایند: «یکی از موارد مهم و ضروری در مقوله مهدویّت، افزایش کارهای عالمانه، دقیق و متقن به دست اهل فن و متخصصان واقعی این موضوع و پرهیز از کارهای عامیانه، جاهلانه، غیر معتبر و بر اساس تخیّلات و توهّمات است».
 
در جایی دیگر، ایشان شرایطی را برای ورود به عرصه مهدویّت بیان می‌کنند و می‌فرمایند: «از کارِ عوامانه، از تسلیم شدن در مقابل شایعات عامیانه بایستی به شدت پرهیز کرد. کارِ عالمانه، قوی، متکی به مدرک و سند، که البته کار اهل فنِ این کار است، این هم کار هر کسی نیست. باید اهل فن باشد، اهل حدیث باشد، اهل رجال باشد، سند را بشناسد، اهل تفکر فلسفی باشد؛ بداند، حقایقی را بشناسد، آن وقت می‌تواند در این زمینه وارد میدان شود و کار تحقیقاتی انجام دهد. »
 
نگاه عوامانه، زمینه ساز آسیب و انحراف در مباحث مهدویّت
 
هر پدیده به اندازه اهمیّت آن با آسیب ها و آفت‌هایی روبه‌روست. مسأله مهدویّت نیز از این اصل مستثنی نبوده؛ سطحی‌نگری و نگاه عوامانه در این مسأله، مانع فهم عمیق مهدویّت شده و بسترى را براى رشد کج فهمى، انحراف و بدعت ایجاد می‌کند. روایاتی که در موضوع مهدویّت توسط معصومین ـ علیه‌السلام ـ گفته شده است، برخی را به این فکر واداشته که از روی فهم و استدلال شخصی خود و بدون در نظر گرفتن مبانی حدیثی و روایی به استدلال و ارایه نظرات غیرکارشناسی روی آورند و زمینه را برای انحراف افکار عمومی و رشد مدّعیان دروغین ارتباط، فراهم آورند.
 
مقام معظم رهبری، خطرهای بزرگی را در ورود غیر عالمانه به مسأله مهدویّت بیان می‌کنند و می‌فرمایند: «از جمله چیزهایی که می‌تواند یک خطر بزرگ باشد، کارهای عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیرمتکی به سند و مدرک در مسأله مربوط به امام زمان ـ عجل‌اللَّه‌تعالی ـ است، که همین زمینه را برای مدّعیان دروغین فراهم می‌کند. کارهای غیرعالمانه، غیرمستند، غیرمتکی به منابع و مدارک معتبر، صرف تخیّلات و توهّمات؛ این جور کاری مردم را از حالت انتظار حقیقی دور می‌کند، زمینه را برای مدّعیان دروغ‌گو و دجّال فراهم می‌کند؛ از این بایستی به شدت پرهیز کرد».

در این بخش به آسیب‌هایی که مقام معظم رهبری در نگاه جاهلانه به مهدویّت مطرح می‌کنند، اشاره می‌نماییم:

15

 

 
1
- ظهور مدّعیان دروغین ارتباط یا نیابت از جانب آن حضرت
 

در هر عصری برخی با بهره از شرایط اجتماعی و نگاه عامیانه مردم به مهدویّت به دروغ ادعای‌هایی را مطرح کرده و آنان را تحت تأثیر این باورهای انحرافی قرار داده‌اند. این دسته از مدّعیان دروغین در قالب‌های زیر نمایان می‌شوند:
 
1
ـ1ـ ادّعای دروغین مهدویّت: این اشخاص خود را مهدی موعود معرفی کرده و دین و جامعه را از مسیر اصلی خود منحرف می‌سازند. این معضل از زمان ائمه ـ علیه‌السلام ـ شایع بوده است و تاکنون ادامه دارد.
 
1
ـ2ـ نیابت خاص یا عام (مدّعی مرجعیّت) آن حضرت: این افراد مدّعی‌اند هر گاه بخواهند امام را می‌توانند، ببینند و مردم می‌توانند مشکلات خود را به واسطه آنان حل کنند و یا هر پیامی که داشته باشند، می‌توانند به امام برسانند.
 
1
ـ3ـ ملاقات‌گرایی: مدّعیانی که بی‌دلیل یا به ساده‌ترین اتفاق، ادّعای ملاقات می‌کنند، یا کسانی که تمام وظیفه خویش را رسیدن به دیدار حضرت می‌پندارند و از باقی وظایف غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفه فرا می‌خوانند.
 
1
ـ4ـ ارتباط دوستانه و خویشاوندی با آن حضرت: این‌گونه مدّعیان با ادّعای خویشاوندی هم‌چون فرزند امام یا همسر ایشان، افراد ساده لوح جامعه را فریب می‌دهند.
 
بدون تردید، وجود این افراد که ریشه در نگاه جاهلانه به مسأله مهدویّت دارد، زمینه را برای فعالیّت و رشد این افراد مساعد می‌کند.

پیامدهای خطرناک این‌گونه مدّعیان دروغین عبارت است از:
 
الف) گمراه و انحراف مردم از مسیر اهل بیت (ع)؛
 
ب) بازی گرفته شدن دین؛
 
ج) ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار و حل مشکلات؛
 
د) سوءاستفاده از اموال مردم.

16

 

 

17

 

2- غوطه‌ور شدن مردم در احساسات و تخیّلات به جای واقعیّات
 
از جمله آسیب های نگاه جاهلانه در مسأله مهدویّت، خیال پردازی برخی افراد ساده لوح به ملاقات و ارتباط با ولی عصر ـ عجل‌الله‌تعالی ـ در خواب یا بیداری و نقل افسانه ها و پیام هایی از او و گشودن دکان عوام فریبی و سودجویی و سوءاستفاده از اعتقاد مردم است. معرفی امام زمان(عج) از زاویه خواب ها و داستان های افسانه ای به ویژه در جوانان تردیدزا و شبهه آفرین است و بهانه خوبی به دست کسانی می‌دهد که به طور کلی منکر وجود مبارک امام زمان(عج) می‏شوند و مسأله مهدویّت را ساختگی می‌دانند. اما آسیب‌هایی که می‌توان برای این مورد نام برد:
 
الف) توهّم‌گرایی و خیال‌پردازی؛
 
ب) دور ماندن از انجام وظایف اصلی به دلیل اهتمام بیش از اندازه به دیدار؛
 
ج) بدبینی به امام(عج) به دلیل عدم دیدار
.
 
3
- دور شدن از انتظار حقیقی
 
مقام معظم رهبری کار عوامانه در مباحث مهدویّت را دور شدن مردم از انتظار حقیقی شمرده و می‌فرمایند: «کارهای غیرعالمانه، غیرمستند، غیرمتکی به منابع و مدارک معتبر، صرف تخیّلات و توهّمات؛ این جور کاری مردم را از حالت انتظار حقیقی دور می‌کند»
 
در مورد انتظار دو دیدگاه هست: یکی انتظار سازنده؛ به این معنا که انتظار به معنای قانع نبودن به وضع موجود و تلاش برای رسیدن به وضعیّتی مطلوب است. در مقابل این دیدگاه برداشتی انحرافی نیز وجود دارد و آن انتظار به معنای دست روی دست گذاشتن و قانع بودن به وضع موجود و عدم کوشش برای تحقق وضعی برتر است تا خود حضرت ظهور نموده و کارها را اصلاح نماید.
 
مقام معظم رهبری انتظار را حرکتی سازنده به سوی اهداف والای اسلام می‌داند و می‌فرمایند: «مسأله انتظار هم که جزءِ لاینفک مسأله مهدویّت است، از آن کلید واژه‌های اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است؛ انتظار، یعنی ترقب، یعنی مترصد یک حقیقتی که قطعی است، بودن؛ این معنای انتظار است. انتظار یعنی این آینده حتمی و قطعی است؛ به خصوص انتظارِ یک موجود حیّ و حاضر؛ این خیلی مسأله مهمی است».
 
حرکت امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی ـ مانند دیگر امور جهان روال طبیعی داشته و نیازمند زمینه سازی و آمادگی است. باید تلاش کنیم و زمینه را برای ظهور فراهم نماییم. اگر عوامانه به تبیین فرهنگ مهدویّت نگاه شود، منتظر ظهور، وظیفه خود را در دوران غیبت فقط در اظهار محبّت و خواندن دعای فرج خلاصه می‌کند و نسبت به مسایل جامعه بی‌تفاوت خواهد بود و در راه مبارزه با ظلم و فساد و نه از زشتی ها و دعوت به خوبیها قدمی بر نمی‌دارد حتی به ظلم و فساد دامن می‌زند تا مصلح عالم بیاید و خود او همه چیز را اصلاح کند! و به بهانه آن‌که هر حرکتی قبل از قیام او بیثمر است، نه خود تشکلی دینی ایجاد و نه نظام دینی را حمایت ‌کند و دچار نوعی اباحه گری و بیت فاوتی ‌شود و حقیقت تکلیف را فراموش نماید.
 
سرگرم شدن و غافل ماندن از انتظار حقیقی و پرداختن به مسایل ظاهری و فرعی که هیچ تأثیری در ایمان، اعتقاد و عمل نداشته و به جای حقایق امامت، غیبت و رسالت منتظران بحث از شمایل ظاهری و عاشقی در شعر و نثر (چشم، چهره، خال و... ) و تعداد فرزندان، همسران و محل سکونت (و بحث پیرامون جزیره خضرا، مثلث برمودا و عالم هور قلیا که همه افسانه ای است) از آسیب‌های دیگر نگاه عوامانه است.
 
4
- تطبیق‌های ناصواب در رابطه با علایم ظهور
 
اگر در هر مسأله‌ای، انحراف پدید آید، حقیقت در پس آن نهان می‌شود و زمینه گمراه عده‌ای را نسبت به آن مسأله، ایجاد می‌نماید. مسأله نشانه های پیش از ظهور همیشه برای اندیشمندان در حوزه مهدویّت و مردمی که در انتظار امام خویش هستند، جذاب بوده است. چرا که با نمایان شدن نشانه های ظهور، فرج امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی ـ نزدیک می‌شود.

معصومین (ع) نیز روایاتی را در این زمینه نقل کرده‌اند اما سؤال این‌جاست که همه نشانه های پیش از ظهور اتفاق خواهد افتاد؟ این پرسشی است که علما به آن پاسخ منفی داده و علایم را به دو بخش حتمی و غیر حتمی تقسیم کرده‌اند. نخست باید اسناد و مدارک احادیث علایم ظهور را مورد بررسی قرار داد و موارد ضعیف آن را جدا کرد. در مورد احادیث درست نیز عالمانه نگاه شود که آیا از علایم حتمی است یا غیر حتمی؟ با تمام این اوصاف، تطبیق علایم کاری دشوار و بسیار سخت است.
 
مقام معظم رهبری تطبیق‌های علایم ظهور را کار مدّعیان دروغینی می‌داند که در صدد انحراف افکار جامعه هستند و می‌فرمایند: «در طول تاریخ، مدّعیانی بودند؛ بعضی از مدّعیان هم همین چیزی که حالا اشاره کردند، یک علامتی را بر خودشان یا بر یک کسی تطبیق کردند؛ همه این‌ها غلط است. بعضی از این چیزهایی که راجع به علایم ظهور هست، قطعی نیست؛ چیزهایی است که در روایات معتبرِ قابل استناد هم نیامده است؛ روایات ضعیف است. نمی‌شود به آن‌ها استناد کرد. آن مواردی هم که قابل استناد هست، این جور نیست که بشود راحت تطبیق کرد».
 
خطرناکترین انحرافی که در تطبیق علایم ظهور رخ می‌دهد، این است که افرادی سودجو برای اعتبار

18

 

بخشیدن به خود و عقایدشان یا تخریب دیگران از این تطبیق‌ها استفاده می‌کنند. به این نکته نیز باید اشاره کرد که تطبیق علایم بر افراد و اشخاص، نوعی تعیین وقت ظهور است. حکمت الله بر این است که وقت ظهور امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی ـ بر بندگان مخفی بماند؛ بنابراین، احدی نمی‌‌تواند زمانی را برای ظهور تعیین کند و کسی که تعیین وقت می‌کند از مدّعیان دروغین است که ائمه آن‌ها را، کذاب معرفی می‌کنند. 
در برخی روایات، علت عدم تعیین وقت، چنین بیان شده است. امام جواد(علیه‌السلام) در این باره می‌فرمایند: «لوعیّن لهذا الامر وقت لقست القلوب ولرجع عامه الناس عن الاسلام ولکن قالوا: ما اسرعه! ما اقربه! تألفاً لقوب الناس و تقریبا للفرج؛ اگر برای این امر وقتی تعیین شود، دل‌ها را قساوت می‌گیرد و توده مردم از اسلام برمی‌گردند. بگویید: چه زود است! چه‌قدر نزدیک است! تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیک شود».
 
مقام معظم رهبری: «در طول تاریخ، مدّعیانی بودند؛ بعضی از مدّعیان هم همین چیزی که حالا اشاره کردند، یک علامتی را بر خودشان یا بر یک کسی تطبیق کردند؛ همه این‌ها غلط است. بعضی از این چیزهایی که راجع به علایم ظهور هست، قطعی نیست؛ چیزهایی است که در روایات معتبرِ قابل استناد هم نیامده است؛ روایات ضعیف است. نمی‌شود به آن‌ها استناد کرد. آن مواردی هم که قابل استناد هست، این جور نیست که بشود راحت تطبیق کرد.»
 
راه‌های توسل به امام زمان(عج)
 
اما مقام معظم رهبری در سخنان ارزشمند خود در رابطه با امام زمان(عج) و مباحث مهدویّت، نکته‌ای ایراد فرمودند که هم می‌تواند راه انس به امام زمان را بیشتر و هم جلوی مدّعیان دروغین را ببندد و آن، توجه به توسل به آن حضرت از طریق دعا، از راه دور است: «توسلاتی که در زیارات مختلف وجود دارد که بعضی از این‌ها اسناد خوبی هم دارد، این‌ها بسیار با ارزش است و توسل، توجه، انسِ با آن بزرگوار از دور. این انس به معنای این نیست که حالا کسی ادعا کند که من خدمت حضرت می‌رسم یا صدای ایشان را می‌شنوم؛ ابداً این جور نیست. غالب آن‌ه که در این زمینه گفته می‌شود، ادّعاهایی است که یا دروغ است یا طرف دروغ هم نمی‌گوید، تصور می‌کند، تخیّل می‌کند. ما کسانی را دیدیم. آدم‌های دروغ‌گویی نبودند، اما خیال می‌کردند، تخیّل می‌کردند؛ تخیّلات خودشان را به عنوان واقعیّت برای این و آن نقل می‌کردند! نبایستی تسلیم این‌ها شد. راه درست، راه منطقی. آن توسل، توسل از دور است؛ توسلی است که امام آن را از ما می‌شنود، ان‌شاءاللَّه می‌پذیرد؛ ولو این‌که ما با مخاطب خودمان از دور داریم حرف می‌زنیم؛ اشکالی ندارد. خدای متعال سلامِ سلام دهندگان و پیامِ پیام‌دهندگان را به آن بزرگوار می‌رساند. این توسلات و این انس معنوی بسیار خوب و لازم است»
 
اما در وسیله‌های توسل که مورد تأیید شریعت هستند، می‌تواند انحرافاتی به وجود آید که در برخورد با

19

 

این مقوله باید عالمانه و با بصیرتی صحیح رفتار کرد. همه می‌دانیم که امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی ـ ولیّ خدا روی زمین است. به اذن خداوند سلام ما به آن حضرت می‌رسد و توسلات ما را ایشان می‌شنوند و توسل به آن حضرت صرف ملاقات با ایشان صورت نمی‌پذیرد. حال این پرسش مطرح است که تمام آن‌هایی که در محضر رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ حضور داشتند، توانستند شخصیّت ایشان را درک کنند؟ آیا آن‌ها بعد از رحلت پیامبر دچار انحراف نشدند؟ مگر افرادی امام علی(ع) را ندیدند و از شخصیّت والای امام اطلاع نداشتند، تحولی برایشان رخ نداد و به جنگ با ایشان پرداختند!
 
پس درک شخصیت امام زمان (ع) و ایجاد ارتباط روحی و قلبی، صرف ملاقات حضوری ایجاد نمی‌شود هر چند توفیق ملاقات ارزشمند است، ولی در صورت عدم ملاقات نباید ناامیدی از آن حضرت وجود ما را فرا گیرد و از هدایت باطنی آن حضرت خود را بی بهره بدانیم. صرف ملاقات مهم نیست، آن چه اهمیّت دارد این است که حضرت ولی عصر(عج) از اعمال ما راضی و خشنود باشند.

 

نتیجه

علی رغم تلاشها و کوششهای بسیار مدعیان دروغین و کسانی که بستر انحرافات در مهدویت راستین را فراهم می آورند ، از آنجا که خداوند تبارک و تعالی وعده حفظ دین خود را داده است ،  تلاشهای دشمنان بی نتیجه می ماند و منحرفین معاند یا جاهل در اهداف شوم خود ناکام خواهند ماند.

لکن با ید توجه داشت که برای مصونیت از خطا و انحراف از صراط حق و حقیقت و مهدویت موعود میبایست در مسیر اصلی آن که همانا ارشادات و راهنماییهای ائمه معصومین(صلوات الله علیهم اجمعین) است حرکت کرد و طابقٌ نَعل بِالنَّعل از پرچمداران معصموم دین خدا متابعت نمود.  البته در مواجهه با شبهات،  طریق احتیاط در پیش گرفت تا در محرمات واقع نشد و بر خداوند قادر و عالم پناه برد تا انشاالله به فضل و کرمش همگان را از خطر گمراهی نجات بخشد و به سلامت به سر منزل مقصود برساند.

 

و السلام علی من اتّبع الهُدی

 

 



 

 

 

 

20

 

 

 


منابع:

1 - حیاه شیخ احمد احسائی; مؤلف: فرزند شیخ احمد احسائی .

2 - ارشاد  العلوم، کریم خان کرمانی .

3 - تاریخ نبیل، زرندی .

4- فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از اساتید، کارشناسان، مؤلفان و فارغ التحصیلان تخصصی مهدویّت، 18/4/1390

5- تقریر سلسله درس های «مهدویت و فرقه های انحرافی » از استاد جعفر خوشنویس /  مرکز تخصصی مهدویت وابسته به بنیاد حضرت مهدی موعود (عج)


21

 

 

۹۳/۰۳/۰۸
مهدی جمشیدی

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.