یادداشت شریعتمداری درباره 'بیجبهه و جنگ انقلابیشدهها'
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
۱- بر سر آن بودیم که امروز در آستانه سالروز بعثت پیامبر اعظم(ص) وجیزهای به همین مناسبت بنویسیم و با بضاعت و توشه ناچیز خود، گزارشگونهای مستند از موقعیت کنونی انقلاب اسلامی ارائه دهیم، که به تعبیر زیبا و حکیمانه حضرتآقا، «بعثت دوم» بوده است و از این روی امام راحلمان- رضواناللهتعالیعلیه- را احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) نامیدهاند، چرا که آن بزرگوار غبار قرنها بدعت و تحریف و کجاندیشی و بداندیشی را که بر چهره اسلام نشسته بود، زدود و اسلام ناب محمدی(ص) را همانگونه که در «صدر» بود به دنیای ظلمتزده و تشنه عدالت عرضه نمود.
و از آن پس تا به امروز همه رخدادها بی کم و کاست همان بوده و هست که در صدر اسلام بود، با این تفاوت که در بعثت دوم، مردم ایران و به دنبال آنان، سایر ملتهای مسلمان، تجربه تلخ «فرودها» و طعم شیرین و روحنواز «فرازها»ی صدر اسلام را با خود داشتند و این بار بر خلاف آن روزها، در لغزشگاهها نلغزیدند و از دامهای رنگارنگ و توطئههای پیدرپی به سلامت عبور کردند، در احد، از تنگه غنیمت شکست نخوردند، در صفین، از نیزه فریب که پارههای قرآن را بر آن آویز کرده بودند، زخم برنداشتند، در کوفه علی(ع)، در مدینه حسن(ع) و در کربلا حسینبنعلی(ع) را در میانه میدان تنها نگذاشتند و چنین بود که سقف ظلمانی نظام سلطه بینالمللی را شکافتند و طرحی نو درانداختند و... اما، شرح این ماجرای شورانگیز را که پایانی ندارد و تا ظهور مراد غایبمان-ارواحنا لهالفداء- روی قوس صعودی تحولات جهان ادامه دارد، وانهادیم و پرداختن به نکتهای را پیش کشیدیم که از جانمایههای رسالت رسولخدا(ص) و نهضت فراگیر انقلاب اسلامی در دنیای امروز است.
نکتهای که دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس با ایشان، بر آن تاکید ورزیدند؛ «عبور موفقیتآمیز نظام اسلامی از مقاطع مهم و سرنوشتساز ۳۵سال گذشته مرهون مبارزه جدی، صادقانه و خردمندانه ملت ایران بوده است که این تفکر باید با حفظ ویژگیهای آن ادامه یابد.» و «کسانی که تفکر سازش و تسلیم در برابر زورگویان را ترویج میکنند و نظام اسلامی را متهم به جنگطلبی میکنند، در واقع مرتکب خیانت میشوند» و...
۲- سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن تا امروز، شاهد حضور افراد و جریانهایی بودهایم که با قیافه حق به جانب و در پوشش خیرخواهی و دلسوزی برای مردم و مصلحتاندیشی برای اسلام و انقلاب، نسخه سازش در برابر زورگویی قدرتهای استکباری را میپیچیدند! و در حالی که سینه صاف میکردند و ابرو به انکار بالا میکشیدند، مقابله با زورگویان و مبارزه با آنان را بیحاصل میدانستند و به «سائیدن آب در هاون»! و «کوبیدن مشت بر سندان» تشبیه میکردند!
مثلا در جریان جنگ تحمیلی و در حالی که دشمن دست تجاوز به جان و مال و ناموس و سرزمین مادری مردم دراز کرده بود، نهضت آزادی که آن روزها «هنوزش نفسی میآمد»! به نمایندگی از همه جریانات لیبرالمنش و شخصیت فروخته نظیر، جبهه ملی، انجمن حجتیه، غربباوران، جریان موسوم به «ولایتیها» که به قول حضرت امام(ره) «ولایت که هیچ، دیانت هم نداشتند» با انتشار جزوهای تحت عنوان «پایان عادلانه جنگ بیپایان»! رزمندگان اسلام را به وقاحت با سربازان وحشی آتیلا مقایسه کرده و تسلیم در برابر آمریکا را اینگونه تئوریزه کرده بودند که «اگر خدا به شیر زور بازو و قدرت حمله داده است، در عوض به آهو نیز پای فرار بخشیده و قانون بدون استثناء طبیعت، فرار آهو از مقابل شیر درنده است»! و ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان مهاجم را «تندروی بیقاعده»! و «ناشی از نادانی»! معرفی میکردند.
این جماعت، بعدها و پس از پیروزی رزمندگان، به روی نامبارک خود هم نیاوردند که اگر ایثار و مقاومت جانانه رزمندگان اسلام- یعنی همان تندروها به قول آنان- نبود، امروزه به جای زندگی آرام و امنیت جانی و مالی که از آن برخوردارند، باید چکمه سربازان آمریکایی را واکس میزدند و...
امروزه، این دیدگاه، «ذلتپذیر»! و «حیثیتگریز»! که خوشبختانه در میان مردم جایگاهی ندارد، متاسفانه در میان برخی از شخصیتها و جریانات سیاسی نیز به وضوح دیده میشود. این جماعت هرچند اندک و کمشمارند ولی تاسفبار آن که شماری از آنان به ناحق در حاشیه کرسیهای سیاستسازی و نظریهپردازی کشور حضور دارند و اگر درایت رهبری و صلابت برخاسته از باورهای اسلامی مردم نبود، تاکنون، از رهگذر حقارت خویش، آسیبهای جدی فراوانی به ملت، نظام و انقلاب اسلامی تحمیل کرده بودند و...
و اما، با ترویجکنندگان خط سازش گفتنیهایی در میان است. بخوانید!
۳- اول باید از منادیان و ترویجدهندگان خط سازش و تفکر تسلیم پرسید؛ کدام پیروزی، آرامش، رفاه و دستاوردی را میتوانید نشان بدهید که بدون مقاومت در برابر زورگویان به دست آمده باشد؟ اگر نمونهای دارید- که ندارید- بفرمائید!
دوم؛ کدام خط سازش و تسلیم در مقابل قدرتهای استکباری را میتوانید آدرس بدهید که سرانجامی غیر از «خفت»، «ذلت»، «غارت منابع طبیعی و ثروت ملی»، «اختناق»، «گسترش فقر» و ناامنی و زندگی بردهوار ملتهای سلطهپذیر، داشته باشد؟ اگر نمونه و آدرسی در چنته دارید- که میدانیم و میدانید- ندارید، ارائه دهید. این گوی و این میدان.
سوم؛ اشاره که نه، بلکه تأکید بر این واقعیت غیرقابل انکار که ترویجدهندگان خط سازش و نظریهپردازان امروزی «تفکر تسلیم»، زندگی آرام، کرسیهای مسئولیت و حتی تکتک نفسکشیدنهای خود را وامدار و مدیون همان کسانی هستند که با وقاحت و نمکناشناسی آنان را «تندرو»! مینامند. به بیان دیگر، اگر این روزها، آمریکا و متحدانش آغوش خود را به سوی نظریهپردازان خط سازش گشودهاند و در حالی که از سازشناپذیران خط مقاومت با عناوینی نظیر «تندرو» و «افراطی»! یاد میکنند، پیروان خط سازش و تسلیم را با واژههایی نظیر «عقلگرا»! «واقعبین»! و... تحویل میگیرند، این تحویل گرفتنها به خاطر احترام به شخصیت سیاسی سازشکاران نیست، بلکه اگر ایستادگی غیرتمندانه خط مقاومت نبود، آمریکا و متحدانش برای سازشکاران تره هم خرد نمیکردند، بخوانید!
۴- این یک قاعده و فرمول شناخته شده است که هرگاه دشمن در مسیر زورگویی و باجخواهی خود با خط مقاومت روبرو میشود و ناکام میماند، برای مقابله با ایستادگی و مقاومت مردم و ایجاد شکاف در سدی که پیشروی میبیند، به جریانات و افراد سازشکار که ترس، رفاهطلبی و خوشگذرانی از ویژگیهای آنان است روی میآورد و با مطرح کردن و تحویل گرفتن آنها به دنبال شکافی برای رخنه در سد مقاومت میگردد.
بنابراین افراد و جریانات سازشکار به خودی خود برای دشمن کمترین ارزش و اهمیتی ندارند، بلکه اگر از سوی حریف تحویل گرفته میشوند این تحویل گرفتن را مدیون خط مقاومت هستند و چه نمکنشناس و بیشخصیتاند سازشکارانی که ولینعمتهای خود، یعنی نیروهای مقاوم و سازشناپذیر را «تندرو»! و «افراطی»! مینامند!
۵- حالا به چند نمونه زیر که فقط اندکی از بسیارهاست توجه کنید، قضاوت با خودتان؛
✓ اگر ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی و مقاومت و سختی کشیدن مردم در مقابل هجوم سراسری دشمنان نبود، آمریکا و متحدانش به جریانات و گروههای سازشکار کمترین اهمیتی میدادند؟!
✓ اگر مقاومت جانانه ملت در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ نبود و دست دشمن برای براندازی بازمانده بود، مثلث آمریکا، اسرائیل، انگلیس، برای سران و عوامل فتنه تره خرد میکردند؟
✓ اگر انقلاب اسلامی و نیاز نظام سلطه جهانی به جریانسازی منطقهای علیه آن نبود، آمریکا و متحدانش به ملک عبدالله و ملکحسین، حسنیمبارک و... کمترین اهمیتی میدادند؟!
✓ اگر مقاومت حزبالله، نبود، آمریکا و اسرائیل نیازی به محمود عباس و تحویل گرفتن خط سازش در منطقه داشتند؟
✓ وقتی حکومت بعثی عراق آیتالله صدر را به شهادت رساند، «بنت الهدی» خواهر ایشان به خیابان آمد و مردم را به مقابله فراخواند ولی فقط ۵۰ نفر با او همراهی کردند و نتیجه آن شد که علاوه بر شهادت بنتالهدی و بسیاری از علمای دیگر، میلیونها نفر از مردم عراق در هجوم وحشیانه بعثیها به قتل رسیدند و یا در جریان جنگ تحمیلی به زور وادار به حضور ناخواسته در میدان نبرد شدند.
✓ اگر محمد مرسی و اخوانالمسلمین، بعد از انقلاب اسلامی مصر راه سازش با آمریکا و اسرائیل و متحدان منطقهای آنها، نظیر عربستان و قطر را در پیش نگرفته بودند، آیا امروز مردم مصر زیر چکمه نظامیان آمریکایی دست و پا میزدند؟ و دادگاه نظامی، در یک روز ۷۰۰ نفر را محکوم به اعدام میکرد؟!
✓ اگر مردم سوریه در کنار بشار اسد در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش مقاومت نکرده بودند، امروز شاهد پیروزی بودند؟
✓ اگر مردم ایران در برابر باجخواهی هستهای و غیرهستهای آمریکا به مقاومت مثالزدنی دست نزده بودند، آیا به سرنوشت کشورهایی نظیر مصر مبتلا نبودند و آیا آمریکا و متحدانش برای شخصیتهای سازشکار امروزی کمترین ارزش و اهمیتی قائل بودند؟!
اگر و... اگر...
۶- و بالاخره، خطاب به سازشکاران و نسخهنویسان «تسلیم» گفتنی است که اگر اهل انصاف باشید بایستی در مقابل هر نفسی که میکشید و هر گامی که به آرامش و امنیت برمیدارید، هزار بار بر دست و بازوی همان کسانی بوسه بزنید که ولینعمت شما هستند ولیشمایان با نمکناشناسی آنان را «تندرو» و «افراطی»! مینامید!
ای آب ندیدهها و آبیشدهها
بیجبهه و جنگ انقلابیشدهها!
مدیون شب حمله جانبازانید
ای بر سر سفره آفتابیشدهها