مقدمه
با توجه به همه همه تقسیمبندیهایی که در نامگذاری و ارزیابی تفاسیر به طور اختصار آمده شد، ناگزیر باید مبانی و روشهای تفسیری متداول در تفسیر قرآن را جدا از این تقسیمبندیها مورد بررسی قرار داده، تعریفی دقیق از آن ارائه داد تا براساس آن بتوان با معیاری دقیقتر تفاسیر را دستهبندی و تمایز اصولی آنها را مشخص نمود.
مبنا و روش تفسیری عبارت از مستند یا مستنداتی است که مفسر براساس آن کلامی را که خود ساخته و پرداخته است به عنوان تفسیر کلام خدا و معنی و مقصود آیات الهی قلمداد میکند و تنها راه دستیابی کامل به مقاصد قرآن را منحصراً همان مستند یا مستندات میشمارد و دیگر مبانی و روشها را تخطئه میکند و آنها را برای رسیدن به همه مفاهیم و مقاصد قرآن کافی نمیداند.
در حقیقت هر مبنای تفسیری به دو قاعده و یا دو قضیه (به اصطلاح منطقی) منتهی میشود:
الف) قرآن را میتوان به استناد مبنای مورد نظر مثلاً، روایات مأثور تفسیر نمود و براساس این مبنا مقاصد قرآن را کشف کرد.
ب) هر نوع روش و مبنایی غیر از مبنای مورد نظر (در فرض مذکور مبنای تفسیر به مأثور) برای دستیابی به مفاهیم قرآن ممنوع یا نارسا بوده، مفاد و نتیجه آن غیرقابل استناد به قرآن است و یا برای رسیدن به جامعیت قرآن کافی نیست.
بنابراین به عناوین و انواع مختلفی که قابل جمع در مستندات تفسیری هستند، مبنا و روش تفسیری اطلاق نمیشود. مثلاً ممکن است در شیوه تفسیر فقهی، کلامی، فلسفی، علمی و حتی تفسیر صوفیانه از یک مبنا استفاده شده باشد. در این صورت هیچ کدام از این شیوهها به عنوان مبنا و روش تفسیری تلقی نمیگردد.
براساس تعریفی که برای مبانی و روشهای تفسیری ذکر کردیم نمیتوان یک تقسیمبندی عقلی و حصری را در این زمینه ارائه داد و ناگزیر نوع تقسیمبندی در مورد مبانی و روشهای تفسیری استقرایی بوده، در طول زمان قابل افزایش است.
7 روش، از روشهای تفسیری جزء اصلیترین روشهای تفسیری هستند که ما به یک روش تفسیری به نام روش تفسیر هرمنوتیک اشاره کرده و به نقد و بررسی میپردازیم.
عمدهترین روشها و مبانی تفسیری را میتوان تحت عناوین زیر خلاصه نمود:
1- مبنا و روش «تفسیر نقلی» یا «تفسیر به مأثور».
2- مبنا و روش «تفسیر به رأی».
3- مبنا و روش «تفسیر اجتماعی یا عقلی».
4- مبنا و روش «تفسیر اشاری».
5- مبنا و روش «تفسیر رمزی».
6- مبنا و روش «تفسیر قرآن به قرآن».
7- مبنا و روش «تفسیر جامع» براساس قرآن، سنت (عترت)، اجماع و عقل.